چه بگویم از حال جماعت سادهدلی که در فلان شهر کشور در آستانه یک انتخابات آقای «ایکس» یا «ایگرگ» را میبینند که با کلی خدم و حشم به شهرشان آمده و دارد برایشان داستانهای شاهپریان میگوید ولی هیچکس از آن مردم حاضر به خودش زحمت نمیدهد که در ذهن خویش از خود بپرسد: «این آقا با این ده بیست نفر بلند شده از تهران یا مرکز استان یا فلان شهرستان آمده به شهر ما، پول سفر این همه آدم را چه کسی میدهد؟ اصلا این آقا مگر کار و زندگی ندارد؟ حرفهاش چیست که میتواند چند ماه از این شهر به آن شهر برود و سخنرانی کند؟ خرج زن و بچهاش را از کجا میآورد؟».
منبع درآمد فعالیتهای سیاسی در مملکت ما معلوم نیست. هر از چندگاهی طشتی از بامی به زمین میافتد و پته گروهی از این طرف یا آن طرف بر آب میآید که بله حضرات در فلان امر غیر قانونی پولزا دست دارند. هیچکدام ما هم اصلا از خودمان نمیپرسیم که آقا (یا خانم) «ایکس» که در فلان موقع در کشور پست و مقامی داشته الان که در آن پست نیست کارش چیست و از کجا میآورد بخورد و خرج کند. ظاهرا دزدی از بیتالمال آنچنان برای ما تبدیل به یک «اصل» شده که میگوئیم «خوب زمانی که وکیل بوده یا وزیر بوده بارش را بسته است دیگر».
جالب اینجاست که این همه واله و شیفته خدمت و نمایندگی و پست و مقام وقتی که برای مردم فلان ده کوره یا فلان شهرک بیآب لولهکشی خطابههای غرا سر میدهند در بدی آمریکا و فقر مردم فلسطین و پیروزی ایران اسلامی در قلب آفریقا، و قول میدهند که دست این و آن را از خزانه ملت کوتاه کنند و عدالت را به میان مردم بیاورند، فراموش میکنند که فقط برای یک بار هزینه بلیط هواپیما، کرایه ماشین و محل اقامت خود و محافظان و خدم و حشمشان را برای مردم بیان کنند و بگویند که «آی مردم، منِ کاندید برای آمدن به میان شما فلان قدر میلیون تومان خرج این سفرم شده با این همه آدم از جلو و عقبم و هر عکس ناناز من که از در و دیوار شهر شما آویزان است بهمان قدر برایش پول دادهام. آسمان بر سرم زر باریده و من دارم این پول را خرج سخنرانی برای شما مردم خوب و شریف و نجیب میکنم تا من را انتخاب کنید».
هم ما و هم آن کاندید محترم هر مقامی که باشد مبنا را بر «عدم شفافیت مالی» هرکس که وارد عالم سیاست میشود میگذاریم. آنوقت توقع داریم که این آقا (خانم) در مبارزه با فساد مالی و بخور بخور دیگران شفاف عمل کند. ایشان اگر میتوانستند سر خود دوا میکردند. به محض اینکه به پست مورد نظر میرسند ما از ایشان توقع داریم با «مافیا»های متعدد پسرخاله نشوند و دمب دزدان بیتالمال را بگیرند از پنجره بیاندازندشان وسط جوب خیابان.
وقتی آدم نمیتواند یا نمیخواهد در مورد چند یا چند ده میلیون تومان از پول خودش یا هزینهای که دارد میکند از جیبش در همین انتخابات یا نحوه درآمد خودش به مردم حوزه انتخابیهاش حساب و کتاب پس بدهد، چگونه میتواند جلوی دزدیهای میلیون و میلیارد دلاری دیگران در سطح خزانه یک کشور را بگیرد؟
----------------
داشتم با یکی از دوستان صحبت میکردم، پرسید تو از کدامیک از کاندیداهای احتمالی انتخابات آتی حمایت میکنی؟ گفتم از آنکه بگوید هر پوسترش بر روی دیوار چقدر خرج برایش برداشته و از کجا آورده آن پوسترها را چسبانده روی دیوار.
Labels: انتخابات + شفافیت مالی