نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
دوگانه‌سوز دیر و زود دارد، سوخت و سوز ندارد
--------------------

جناب آقای طهماسبی،

اول) حسن نه، این کار رو نکن حسن، خطرناکه حسن، گاز خطرناکه حسن.

دوم) این هم راه حل خوبی است برای هر چیزی که تامین‌ آن با مشکل مواجه می‌شود. یک چیز دیگر جای آن می‌زنیم. حتی فردا روزی که نگذاشتند اورانیوم غنی کنیم به سانتریفیوژها گاز عسل تزریق می‌کنیم بعنوان جایگزین. کی به کی است؟

سوم) همین زمستان قبل بود که گاز بقدر گرم کردن خانه‌های مردم نداشتیم. حالا به مدد فن‌آوری غیبی جی.تی (جمکران تکنولوژی) آنقدر گاز داریم که همه خودرو‌های تولیدی‌مان با آن کیفیت دی.پی (در پیتی) را گاز سوز کنیم.

چهارم) فعلا که کارخانه ایران‌خودروی فراپیشرفته دارد یک فکری بحال پژو‌های «بنزین سوخته» مردم می‌کند. شاید بد نباشد که پس از گازسوز کردن خودروها جهت جلوگیری از «گاز سوز»ی آنان روی سقف هر ماشین دوگانه سوز یک تانکر آب آتش‌نشانی‌ هم تعبیه گردد. هر ده دوازده کیلومتری لازم می‌شود.

پنجم) «دوگانه سوز» یعنی هم بنزین بسوزاند هم گاز طبیعی. پیدا کنید آدمی که حاضر باشد توی صف چند کیلومتری سه چهارتا پمپ گاز شهرشان ساعت‌ها معطل شود و بعد هم در موتور چند میلیون تومانی ماشین ساخت داخل گاز بریزد. بجز آدم ناچار کسی این کار را می‌کند؟

ششم) یک بخشنامه هم بدهید تا یک شبه یک سری پمپ گاز بصورت قارچی از زمین سبز شوند مردم به کار و زندگی‌شان برسند.

هفتم) هزار ماشاءالله، چشمم به کف پای هموطنان عزیز که دست به فرمان‌شان حرف ندارد و سالانه بیست و چند هزار نفرشان در جاده‌های کشور جان‌شان را بر سر دست به فرمان‌شان می‌گذارند. حالا این کپسول‌های گاز پشت ماشین‌ها آنقدر امن هستند که اگر تریلی با سواری بدبخت شاخ به شاخ کرد، مخزن گاز سواری منفجر نشود؟ یا از این به بعد ایران یک پله پیشرفت می‌کند و می‌شود عین فیلم‌های هالیودی که به محض تصادف دوتا ماشین با هم یک دفعه گومپی هر دو تا منفجر می‌شوند؟

هشتم) حالا که هی تحریم‌های جدیدتر و هوشمندتر در راه هستند (بر پدرشان لعنت) و ما هم که نمی‌خواهیم از موکب پر شکوه و جلال شیطان پیاده شویم و دست از غنی‌سازی برداریم، لطفا از الان فکری بحال سهمیه‌بندی گاز ماشین‌ها نیز بکنید تا وقتی که گاز هم با مشکل مواجه شد ناچار نباشیم شش ماهی علاف کارت هوشمند و سهمیه‌بندی آن باشیم.

نهم) در شرایط تحریم ممکن است گاز طبیعی گیر مردم نیاید. بیائید ماشین سه‌گانه سوز بسازید. به هر صاحب خوروئی در ماه سه چهار کیلو نخود لوبیا بدهید تا بپزد و بخورد و بعد لوله ... راننده را ... به داخل موتور... گاز ... فرت و فرت ...سریع... خوب... ساخت داخل... استقلال از اجنبی ... مرگ بر آمریکا.

دهم) راستی یادتان نرود که بدهید خبرگزاری فارس یا یک همچین جائی یک مقاله علمی کشف بکند در یک مجله آنگولائی که موتور گاز سوز بسیار بهتر است از موتور بنزینی و هر ماشینی که با گاز کار کند قدرت موتورش می شود «صد‌ آرنولد بخار» بیشتر از ماشین بنزین‌سوز. بر اساس همین مقاله هرکس گفت موتور گازسوز کشش و قدرت موتور بنزینی را ندارد و از نفس می‌افتد در سربالائی‌های جور واجور کشور، بتوان وی را عامل بیگانه و پول بگیر آمریکا و طرفدار مافیای بنزین و برهم زننده امنیت ملی و یک همچین‌ چیزهائی نامید.

یازدهم) یک لطفی بکنید کاری کنید که بتوان در «موتور گازی» هم گاز سوزاند بجای بنزین. اینجوری با مسماتر و شیک‌تر است. مردیم از خجالت وقتی بچه بودیم و در مدرسه دیگران ما را مسخره می‌کردند که بابایت موتور گازی دارد. خدا را شکر که از خجالت در آمدیم و همه ایرانیان از این پس موتور‌های‌شان «گازی» خواهد بود نه فقط بابای ما.

دوازدهم) در پمپ‌های گاز محشر کبرائی بشود بین مردم منتظر برای «گاز‌گیری» که نگو و نپرس! نیروهای پلیس مبارزه با بدحجابی هم یک بار صبح به «گاز‌گیری» مشغول می‌شوند و یک بار هنگامی که سر چهارراه مستقر شدند به امر شریف «گازگیری» می‌پردازند.

سیزدهم) به مدد سهمیه‌بندی و دوگانه‌سوز کردن، شهرهای ما اکنون به بهشت تبدیل شده. جسارتا عنایت کنید و به جهنم نیز بخش‌نامه بفرمائید که کوره‌های آنجا را هم دوگانه سوز نمایند بلکه به تلطیف هوای بهشت و کم شدن از آلودگی آن کمک بشود. شاید حتی مادر آن آقای راننده تاکسی مورد اشاره آقای جنتی هم با استفاده از این وقفه لحظه‌ای خلاص شود و بتواند به خواب پسرش بیاید و رهنمود بدهد که حالا چکار کنیم.

چهاردهم) قول می‌دهم دیگر به حسن نصرالله و اسماعیل هانیه و مقتدا‌ صدر و گلبدین حکمتیار و جرج بوش و دیک چنی و هوگو چاوز و دانیل ارتگا و دیگرانی از این دست «پدرسوخته» نگویم تا در مصرف سوخت صرفه‌جوئی کرده باشم و با مازاد پولی که در جیب‌مان می‌ماند بتوانیم به تمام مسلمانان جهان پول بدهیم تا به خودشان بمب ببندند و زن و بچه مردم را بترکانند.

پانزدهم) لطفا «گاز» سانتریفیوژهای غنی‌سازی را بگیرید تا با سرعت بیشتری از این گردنه هسته‌ای دوگانه سوز (هستی و دماغ) عبور کنیم و دیگر نیازی نباشد که در سالهای آینده بخاطر ورق‌پاره‌ها و تحریم‌ها آب جوب توی ماشین‌های‌مان بریزیم.

Labels:

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
نوشته شده در 9:43 PM توسط ققنوس.
0 comments

Free Blog Counter