نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
انواع بوق و نبوغ
بعضی آدم‌ها از نظر سطح شعور «بوق» هستند. اینها می‌روند و کلی روی خودشان کار می‌کنند می‌شوند و پارتی می‌تراشند تا می‌شوند عضوی از اعضای «نوابوق». باز خسته نمی‌شوند و در راه خودسازی حرکت می‌کنند و نمی‌گذارند عمرشان هدر برود، می‌شوند «نوابیق». پرروئی و پشت‌هم‌اندازی و سیاست بازی را چاشنی کارشان می‌کنند تا یک پله دیگر بالاتر بروند و تبدیل بشوند به «نوا عق». باز هم بالاتر می‌روند و می‌شوند ... (زرنگید! خیال کردید می‌گویم به چه تبدیل بشوند؟ من آنقدر هم «بوق» نیستم که نفهمم با جایگزینی این سه تا نقطه آخر آن جمله با لغت اصلی چه بلائی بر سرم خواهد آمد. شوخی نیست. همین‌جوری‌اش هم پرونده‌ این حقیر گردن شکسته سیاه سیاه است. سر جد‌تان ما را با سیاستمداران وطنی در نیاندازید. اصلا به من چه که چه می‌شوند و حضرات از انواع بوق و نبوغ خود چگونه در سخنرانی‌ها بهره می‌برند. یک فکری بود به ذهن‌مان رسید با شما درمیانش گذاشتیم. من بروم به همان بوق دوچرخه‌ام برسم تا بنز ضد گلوله زیرم نکرده. بوق بوق...)
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Free Blog Counter