نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
در "بالاترین" منفی را به "تخلف" می دهند و نه "تفکر"
برداشت من از «بالاترین» این است که این سایت یک سایت «حُسن‌نیت»ی است. یعنی اینکه هرکس می‌تواند هر لینکی که بخواهد را به دیگران معرفی کند و دیگران بسته به این میزان که این لینک چقدر باب میل‌شان است و برایشان جالب است به آن رای می‌دهند و آن را «بالا» می‌فرستند. تا جائی که من می‌دانم قرار نیست لینکی «پائین» کشیده شود. سایت نامش «بالاترین» است و در این لغت یک جنبه مثبت پیشرفت به سمتی (سمت «بالا») وجود دارد. لینکی که مورد اقبال قرار نگرفته (به هر دلیل) از «بالا» رفتن باز می‌ماند.

قرار است ما کاربران این‌ سایت بنا به سیلقه خودمان چیزی را بالا بفرستیم، این یک قدم به سمت «ساختن» است در جامعه ما. هرکس می‌تواند از هر چیزی انتقاد کند و به آن امتیازی منفی بدهد. شخصیت ایرادگیر کوچولو در کارتون «گالیور» را یادتان می‌آید؟ ایرادگیری نیاز به هیچ چیز ندارد. هر چیز بالاخره یک ایرادی دارد. خوب اگر قرار باشد هرکس بتواند رای منفی‌ای به چیزی بدهد، آیا اصولا چیزی می‌ماند که بخواهد رای از دیگران بگیرد؟ «من مخالفم» گفتن که کاری ندارد، «من مخالفم اما...» است که می‌تواند جامعه ما را به جائی برساند.

بارها شده که در «بالاترین» لینکی دیده‌ام که باعث شده رگ گردنم بالا بزند و آب روغن قاطی کنم. در آن لحظه دوست داشته‌ام که نویسنده و لینک‌گذار را یک «چپ و راست» حسابی کنم‌شان. دستم رفته که رای منفی بدهم بعد با خودم فکر کرده‌ام که «پدر من، این رای منفی به «تخلف» نویسنده و لینک‌گذار است یا به «تفکر»شان؟» خوب که فکر کرده‌ام دیده‌ام نزدیک بوده به «تفکر»شان رای منفی بدهم. در چنین مواقعی خیلی از خودم شرمنده می‌شوم و کله‌ام را می‌اندازم پائین می‌روم رد کار خودم.
در «بالاترین» منفی را به «تخلف» می‌دهند و نه «تفکر» که هر تفکری محترم است و مقدس.
من دلم می‌سوزد که لینک خوبی مثل این یک سری رای منفی گرفته فقط و فقط بخاطر اینکه نویسنده آمده خطر کرده و پایش را در میدان مین گذاشته (خودش هم بنده خدا اولش نوشته که قلم زدن در چنین مقوله‌ای راحت نیست). تازه حضرات منفی ‌بده گفته‌اند که بدلیل «خبر غیر واقعی» به مطلب منفی داده‌اند. من هرچه فکر می‌کنم می‌بینم که یک مقاله تحلیلی که «خبر»ی را بیان نمی‌کند نمی‌تواند «واقعی» یا «غیر واقعی» باشد! «خبر» می‌تواند واقعی یا غیر واقعی باشد ولی «تحلیل» حتما واقعی است چون از ذهن نویسنده‌ آن بیرون آمده و مبنا دارد.

نظرات من در زمینه این مقاله خاص مورد نظر با نظر نگارنده آن بسیار متفاوت است (می توانم بگویم که تقریبا با بسیاری از آنچه گفته اشکال دارم) اما این دلیل نمی‌شود که طرف را درجا «خفه» کنم. نهایتش این است که خودم نظرم را در پای مقاله‌او می‌گذارم که به این دلیل و آن دلیل با این قسمت و آن برش از مقاله شما مخالف هستم. اما اینکه نویسنده آمده و بسیار قرص و محکم (مطابق اصول عرضه یک فکر به مخاطب) مطلبی نوشته و مستندش کرده با مثال از تاریخ و تا حدود زیادی سعی کرده رعایت «نه این طرفی و نه آن طرفی» را بکند بنظر من کار ارزنده‌ای است. به همین دلیل هم آمدم به آن یک رای مثبت دادم.

تا حالا یکی دوتا از مقاله‌های خودم قبل از «بالا» رفتن هدف گرفته‌شده‌اند و سقوط کرده‌اند. احساس خوبی نیست. یک نسبت نزدیکی هم با احساسی که بعد از «فیلتر» شدن وبلاگ آدم به وی دست می‌دهد دارد. بیائید سعی کنیم بجای منفی دادن، نظرات مخالف‌مان را پای مطلب بنویسیم. سخت است؟ البته، ولی آن نویسنده بنده خدا وقت گذاشته و چیزی نوشته. حداقل حرمت «بحث» بنظر من این است که اگر با وی مخالفیم سعی کنیم به وی بگوئیم که چه فکر می‌کنیم.
بیائید «منفی» را همان «پلیسی» بدانیم که قرار است ضامن بقای امنیت جامعه باشد. اگر «منفی» دادن دلبخواهی بشود، گیر دادن پلیس هم دیگر با قانون کاری ندارد و «دلبخواهی» خواهد بود. اگر ما در «بالاترین» پلیس جماعت کوچک خودمان هستیم، باید از اسلحه قانون (=امتیاز منفی) نه «به دلخواه» خودمان بلکه به «تشخیص»مان استفاده کنیم.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
1 Comments:
Anonymous Anonymous said...
سلام. اتفاقي وبلاگ شما را ديدم. جالب بود. اميدوارم پاينده و پيروز باشيد

Free Blog Counter