جناب آیتالله خزعلی دبیر کل بنیاد بینالمللی غدیر
با عرض سلام
بعنوان یک ایرانی مسلمان با پیشنهاد حضرتعالی که فرمودهاید:
ایرانیان در «نوروز» پایان زمستان و شروع بهار را بر اساس حرکات «خورشید» جشن میگیرند. این به مذهبشان ربطی ندارد. تا جائی که میدانم اعراب هم روز اول محرم را بر مبنای حرکات «ماه» جشن میگیرند. هر دوی ایرانیان و اعراب مسلمان نیز یک سری اعیاد مذهبی دارند مثل «عید قربان» که در آن نه خورشید مبنا است و نه ماه. هیچکدام این روزها را هم جای عید اصلی خویش نمینشانند. «عید» در نزد ایرانیان و اعراب مسلمان بر دو نوع است، یکی عید تغییر و تحویل سالشان (در ایران نوروز و در میان اعراب اول محرم) و یکی اعیاد مذهبی.
برای اینکه از شر «نوروز» رها شویم دو راه داریم:
یا مبنای حساب و کتاب رسمی سال و ماه کشورمان را بکنیم «هجری قمری» که در آن صورت ناچاریم اول محرم را بعنوان روز آغازین سال نو جشن بگیریم که با باورهای ما برای عزاداری در محرم همخوانی ندارد.
یا اینکه بیائیم و عیدی مذهبی مثل عید غدیر را جایگزین "نوروز" کنیم که با چنین کاری مبنای تقویم اسلامی به نحوی که آن را میشناسیم با مشکل مواجه میگردد. چنین روزی که قرار است ما بعنوان شروع یک سال نو جشن بگیریم در هیچکدام از فرقه ها و مذاهب مختلف اسلام تا کنون بعنوان آغاز سال نو جشن گرفته نشده و از نظر بسیاری از مسلمانان جهان بخاطر تغییر مبناهای تاریخی و تقویمی اسلام نوعی «بدعت» خواهد بود و با دیگر برادران و خواهران مسلمانمان در جهان مشکل پیدا میکنیم.
سال قمری مبنای سال اسلامی است. حالا اگر ما روز غدیر را بعنوان شروع سال نو اسلامی (یا ملی) بشناسیم، آنوقت مبنای بسیاری از مناسک اسلامی به هم میخورد. مثلا الان مسلمانان باید در ماه رمضان روزه بگیرند یا در ماه ذیحجه به حج واجب بروند ولی وقتی ما آمدیم و یک مبنای جدید بنام «سال غدیری» را قبول کردیم، آنوقت کی باید روزه بگیریم؟ در چه ماهی باید به حج واجب برویم؟
ممکن است بفرمائید « به ترکیب ماههای قمری دست نمیزنیم، فقط روز اول سال قمری را که اول محرم است به روز غدیر تغییر میدهیم و ماهها به همان ترتیب خود خواهند بود». از آنجا که روز غدیر در اول ماه قمری نیست پس کل بساط تقویم قمری بر هم خواهد ریخت. حال اگر ماهی (ذیحجه) که روز غدیر در آن است را بعنوان اولین ماه سال قمری بنامیم آنوقت این مشکل حل خواهد شد.
اما در این حالت سه مشکل بزرگ دیگر پدید خواهند آمد، اولین مشکل این است که مسلمانان هجرت پیامبر اسلام (ص) از مکه به مدینه را مبنای تقویم هجری خود میدانند. روز غدیر در سال دهم از این هجرت بزرگ و تاریخساز اتفاق افتاده. کدامیک مهمتر هستند؟ هجرت پیامبر (ص) یا انتخاب جانشین آن حضرت؟ اگر حضرتش از مکه به مدینه هجرت نمیکرد به احتمال قوی شاید اصلا اسلامی باقی نمیماند که نیاز به جانشین و خلیفه داشته باشد. پس تاریخ هجرت مهمتر است و باید مبنا قرار گیرد.
دومین مشکل این است که اگر مبنای تقویم را به روز غدیر خم یا ماه ذیحجه تغییر دهیم، در حقیقت باز هم داریم از همان تقویم قدیمی قمری و ماههای آن استفاده میکنیم. اسامی ماهها و توالی آنها که همان است که بود. اینکه تقویم جدیدی نیست. پس اساسا به چه درد خواهد خورد؟ فقط حذف «نوروز»؟ آنگاه دیگر برادران و خواهران مسلمان ما نخواهند گفت که ایرانیان با گذاشتن بدعتی در دین به جنگ چیزی رفتند (نوروز) که اصلا ربطی به دین نداشت و تهدیدی برای دین نبود؟ آیا نخواهند گفت که ایرانیان از دین خارج شدهاند و از دین استفاده ابزاری کردهاند برای مقاصد غیر دینی؟
سومین مشکل سعی به قبولاندن این سیستم قدیمی با رنگ و لعابی جدید به دیگر مسلمانان خواهد بود. اکثریت مسلمانان جهان را اعرابی تشکیل میدهند که تقویم اسلامی قمری تقویم ملی آنان نیز هست. گمان ندارم که اعراب سنی یا شیعه نیز حاضر باشند تقویم ملی خود را که حدود هزار و چهارصد سال قدمت دارد به این راحتی عوض کنند و تقویمی را بپذیرند که مبنای آن یک عید مذهبی شیعیان است.
راه حل کدام است؟ من اگر سن و سال و ارزش و شان مذهبی شما را داشتم و برای خودم در هشتاد و دو سالگی وزنهای بودم در میان علمای جهان اسلام سعی میکردم علمای مختلف و جور وا جور طراز اول مسلمانان جهان (مثلا هزار نفر اصلی شان) را در یک گردهمآئی در تهران جمع کنم و بعد این موضوع را با دیگر برادران مسلمانم مطرح میکردم که "ما قصد داریم مبنای سال نوی ملی خود را عوض کنیم ولی نمیخواهیم مبنای آن قمری شود چون روز اول محرم را باید عزاداری کنیم و نمیتوانیم جشن بگیریم. به همین دلیل میخواهیم یک تقویم جدید با مبنای ذیحجه یا غدیر را معرفی کنیم". بعد سعی میکردم به ایشان بقبولانم که جهان اسلام نمیتواند دو تقویم مختلف مذهبی داشته باشد. مشترکات شیعه و سنی بیش از آن است که نیاز به دو تقویم جدید باشد. رفتن به حج واجب و روزه گرفتن ماه رمضان فقط دو تا از این مشترکات است.
من اگر جای شما بودم کاری میکردم که این علمای بزرگ جهان اسلام قبول کنند که روز غدیر یا ماه ذیحجه بشوند مبنای گردش سال قمری. البته خوب است حالا که همه را گرد هم آوردهایم یک چند ساعتی هم همه با یکدیگر بحث کنند ببینند میتوانند تکلیف این «دیدن ماه» را هم در عصر کامپیوتر و اینترنت و محاسبه و ماشین حساب حل نمایند یا هنوز باید علمای جلیلالقدر به خود زحمت بدهند و از پلهها بالا بروند و در هشتاد نود سالگی با سوی کم چشم و کلی بیماری جور واجور از روی پشتبام سعی کنند ماه را ببینند و بعد با رادیو و تلویزیون و روزنامه و اینترنت و اس.ام.اس و موبایل به اطلاع دیگر مومنین و مومنات برسانند.
جای دوری نمیرود اگر اکنون که به لطف عالم بزرگی چون شما قرار است مبنای تاریخ قمری و شمسی کن فیکون شود و نو گردد، این بزرگان جهان اسلام یک مشورتی هم در چند دقیقه با هم بکنند بلکه قضیه پیش پا افتاده «مهر» و نماز خواندن با آن و بدون آن بین شیعه و سنی حل شود.
شک نیست که با آزاد اندیشی و ارجنهادنی که در میان علمای بزرگ و طراز اول جهان اسلام نسبت به افکار و آراء یکدیگر است (هم شکلی و هم گونگی تمامی مناسک و آداب مذهبی شیعیان و سنیان و کلیه زیر شاخههای آنان یک نشانه آن است) کار تغییر تقویم میتواند کار بسیار سادهای باشد. مسلمانان نشان دادهاند (بخصوص در عراق) که نه تنها همدیگر را تکفیر نمیکنند و از دین خارج نمیدانند بلکه به اعتقادات دیگر شاخهها و فرقههای مسلمانان احترام تمام و کمال میگذارند و توان زیستن در صلح و صفا در کنار هم را دارند. چنین وحدتی راه را برای یک تغییر ساده در تغییر مبنای تقویم مذهبی کل مسلمانان به آنچه یک عید مذهبی شیعیان است بسیار هموار کرده است.
با تقدیم احترام
ققنوس
تقویم قمری تقویمی است که در زمان خلافت عمر که دست به تعقیرات بنیادی در اسلام محمدی زد درست شده وهیچگونه ربطی به قرآن و حضرت محمد (ص) ندارد فقط جای تاسف است که با این عمل تقویم نا صوابی
را به آیات قرانی تحمیل نمودند. در این رابطه تحقیقاتی را انجام داده که میتواند مورد توجه قرار کیرد.
وبلاک " نظریه ای برروی تقویم قمری
http//mrezamahdi.persianblog.ir
با تشکر: م- مهدی