نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
خوب کردیم مردک کویتی را کتک زدیم.
خوب کتک خورد که خورد! دنده‌اش نرم! نوش جانش. از کویتی‌ بالاترش را هم می‌زنیم. مگر ما نبودیم ۴۴۴ روز تمام کارمندان سفارت آمریکا در تهران را گروگان گرفتیم؟ مگر ما از دیوار سفارت‌های انگلیس و دانمارک بالا نرفته‌ایم؟ ترقه و نارنجک در آنجا نیانداخته‌ایم؟ باز این بابا شانس آورده ما در یک حرکت خود جوش کاملا مردمی فقط کتکش زده‌ایم.

اصلا این بابا چرا کویتی است؟ مگر کویت همان نیست که با امپریالیسم آمریکا دوسته؟ خوب ما دوست یکی از دشمنان خودمان را کتک زدیم. حالا آسمان به زمین آمده؟ یک زمانی همین چهل و چند سال پیش دیپلمات‌های اروپائی مامور به خدمت در ایران «حق توحش» می‌گرفتند. یعنی انگار که ما وحشی باشیم دولت‌شان از دولت ما باج می‌گرفت برای اینکه کار در کشور ما خطرناک بود برای خارجی‌ها. ما توی این سی ساله اخیر خودمان را کشتیم و از دیوار چند تا سفارت بالا رفتیم تا حالی‌شان کنیم که بابا وحشی ما نیستیم، ما ملت متمدنی هستیم با سابقه چند قرن تاریخ اسلامی و اگر افاقه نکرد چند قرن بیشتر سابقه تاریخ ملی. این عربها چی؟ اینها توی کویت دارند سوسمار می‌خورند و شتر سوارند آنوقت آمده‌اند تهران پیتزای بوف می‌خورند با بدحجاب‌ها و پیکان می‌بینند باز هم شاکی هستند.

مطلقا گول حرف‌های آن مقام کویتی که چند روز پیش گفته بود اگر آمریکا بخواهد به ایران حمله کند ما اجازه استفاده از خاک کویت را به آنها نمی‌دهیم نخورید. بخاطر همین دروغ‌گوئی‌های‌شان است که کتک‌شان زدیم بعدا که آمریکا از خاک کویت به ما حمله کرد ما دلمان خنک شده باشد که مشت اول را ما کوبیدیم توی صورت دبیر سوم سفارت. ولی خدائیش شاکی هستیم حسابی از دست خبرگزاری‌های وطن اسلامی‌مان که خبر را یا ذکر نکردند یا اگر هم کردند از روزنامه‌های کویتی نقل قول کردند.
حیف شد که محافظان سفارت دخالت کردند و الا ماسک می‌زدیم به صورت‌مان و آفتابه می‌انداختیم گردن این حضرت شیخ کویتی و توی خیابان‌های تهران می‌گرداندیمش. نه خیال کنید که ما می‌خواهیم روابط‌مان با کشورهای حاشیه خلیج بهم بخورد آن هم الان که آمریکا به کمک اینها توی منطقه نیاز دارد علیه ما، نه، ما فقط می‌خواهیم این عرب‌ها روی‌شان زیاد نشود.
خودمان هم خیلی احساس بی بو و خاصیت بودن می‌کردیم. از سال پیش دم سفارت دانمارک رفتیم، کسی نبود کتکش بزنیم، رفتیم چند شب پیش جای شما خالی دم در سفارت انگلیس، یک گروه از «نیروی انتظامی‌ نما‌ها» نگذاشتند کتک‌کاری کنیم. بابا زور توی بازوی آدم خشک می‌شود دیگر. گفتیم برویم دق دلی‌ مردم مظلوم و ستم دیده فلسطین را بر سر این دبیر سوم سفارت کویت در آوریم. اینها اگر برای فلسطین ارزش قائل هستند چرا اسم کشورشان را عوض نمی‌کنند بگذارند «انتفاضه»؟

دیگر از الان این عربهای اطراف ما ماست‌ها را کیسه می‌کنند. در همین خیابان‌های تهران و دم در سفارت کویت بهشان نشان دادیم که آقای خاورمیانه کیست. بدرک که فردای روزگار در سازمان‌ها و شورا‌های مختلف جهانی از حق ما برای تکنولوژی اتمی حمایت نکنند. دو تا بمب اتم که انداختیم روی‌شان می‌فهمند که رئیس کیه. پول نفت‌شان هم بخورد توی سرشان. ما خودمان کلی نفت داریم. تازه «ممد سیاه» و «عباس نخود» کلی هم بنزین دارند توی زیر زمین خانه‌شان. اگر هم سهمیه بندی شد تا یک مدت به اندازه موتور بچه‌ها و ماشین‌هامان داریم.

اونهائی هم که می‌گویند ما رسم مهمان‌نوازی و اصول دیپلماتیک را رعایت نکردیم حرف مفت می‌زنند. اولا که هرکس توی سفارت کار کند جاسوس است. توی هر سفارتی که می‌خواهد باشد. هرکس خارجی باشد جاسوس است حتی همین «گل‌مرام» افغانی که کوچه پائینی توی زیر پله کفاشی می‌کند. همه خارجی‌ها جاسوس هستند. پس مهمان نیستند. دوما چه اصول دیپلماتیکی؟ وقتی میلون‌ها زن و بچه مردم در فلسطین و عراق مورد تجاوز و کشتار نیروهای آمریکائی قرار می‌گیرند و در زندان ابوغریب شعبه فاحشه‌خانه لاس‌وگاس باز می‌کنند برای منحرف کردن جوانان مسلمان عراقی و طرح دارند برای اینکه ده ما (شورآباد علیا) را تبدیل کنند به مرکز توریستی خاورمیانه تا بی‌حجابی و بی‌بندوباری را رواج دهند و جوانان معصوم ده ما را منحرف نمایند، چه جای اصول دیپلماتیک؟ اینها همه‌اش «کاغذ‌ پاره» است. این فقط ما هستیم که حرف‌مان حرف است. خدا به سر شاهد است روی حرف «میتی قرقی» بچه‌های «قصر» قسم می‌خوردند. امکان نداشت پای حرفش وانسته.

در ضمن بگویم که ما لات و لوت نیستیم. ما یک مشت دلسوخته‌ایم که از سر خیر این کارها را می‌کنیم. لات و لوت اون «کورش» آقا علی اینا بود که رفت دنبال درس خوندن. ما رفتیم وایسادیم سر کوچه تسبیح گردوندیم و سیگار کشیدیم و تخمه شکوندیم و از ناموس محله‌مان دفاع کردیم. حالا هم که ارتقاء شغلی گرفته‌ایم و بهمان ترفیع داده‌اند که برویم تا سطح دبیر سوم سفارت را کتک بزنیم، امثال همین «کورش»ها چشم ندارند پیشرفت ما را ببینند. لابد فردا که زدیم تمام سفیر‌ها را با خواری و خفت از پل گیشا آویزان کردیم این‌ها از حسادت می‌ترکند. خوب کردیم که زدیمش.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
2 Comments:
Blogger احسان الف said...
عالی بود.

Anonymous Anonymous said...
بيخيال ارزش اين همه ناراحت شدن رو نداره! در عوض تكليفمون داره روشن ميشه... ما هميشه از اينكه تلكيفمون حالا نمي دونم چه جوري، روشن بشه خوشحال ميشيم

Free Blog Counter