--------------------------------
اگر آقای متکی لطف کنند و نمونههائی از «احترام به عقائد دیگران» و «حقوق بشر» و «گفتگو با دیگر تمدنها» در ایران را که به ادعای ایشان «سابقه دیرینه» دارند، بیان بفرمایند بسیار مزید امتنان خواهد شد.
تا جائی که من میدانم تاریخ ما پر است از نمونههائی که افراد بخاطر داشتن عقیدهای جانشان را از دست دادهاند یا بخاطر عقائدشان ناچارا ناشناس زندگی کردهاند و یا فراری شدهاند. منصور حلاج، شیخ فریدالدین عطار نیشابوری و ابوعلی سینا یکی یک نمونه از هرکدام هستند.
اصلا کاری ندارد، اینبار که تاکسی سوار شدید و راننده شروع به صحبت کرد، برای چند دقیقه هرچه او گفت با وی مخالفت کنید. نتیجه معلوم است، فقط یادتان باشد که وسط بزرگراه اینکار را نکنید که تاکسی دیگر آنجا بسختی گیرتان میآید و باید پیاده گز کنید.
اگر هم خواستید قدری راه دور بروید وضعیت همین ایرانیان خارج کشور را در نظر بگیرید. بین یک تا دو میلیون ایرانی (آمار مختلف است) در خارج کشور به سر میبرند. اگر «احترام به عقائد دیگران» در کشور ما «سابقه دیرینه» داشت که چه نیازی بود این همه آدم از ایران بروند یک جای دیگر زندگی کنند؟ همه به عقائد هم احترام میگذاشتند و مثل بچه آدم در صلح و صفا کنار هم زندگی میکردند.
آقای متکی از «حقوق بشر» میگویند ولی معلوم نمیکنند که منظورشان کدام بشر و کدام حق و حقوق است. آهان، ببخشید، یادم آمد، منظور حقوق همان بشری است که در زمان قاجاریه در ایران میزیست و اصطلاحا به او «رعیت» میگفتند؟ نخیر؟ قدیمیتر است؟ حقوق بشر صفویه؟ باز هم قدیمتر؟ بروم عقبتر؟ جوب است عزیز دلم میافتم آن تو!
آه، بله، منظور همان «حقوق بشر» کورش است؟ من که در متون رسمی کشور در این بیست و هفت هشت ساله هیچکجا ندیدهام از کورش بعنوان پایهگذار حقوق بشر در ایران نامی برده شود. پس لابد منظور آقای متکی کورش هم نیست. شاید منظورشان گیر دادن به حجاب و نوار و ارائه دادن سند ازدواج به دایره منکرات نیروی انتظامی بابت قدم زدن در پارک است؟ بابا این هم که چندان قدمتی ندارد در کشور، فوقش سی سال. پس «دیرینه» نیست.
حالا که این همه را گفتم باید اعتراف کنم که هیچ موردی از اینکه ایران با «دیگر تمدنها» «گفتگو»ئی داشته باشد را سراغ ندارم. در زمانهای قدیم که اصلا گفتگوی تمدنها وجود نداشته. هر تمدنی که قدرتمندتر بوده میزده پدر دیگر تمدنها را در میآورده و تمدن خودش را به ضرب شمشیر و نیزه به آنها میقبولانده. در زمان معاصر هم کی بوده که مردم کشور ما یا فرهیختگان ما بنشینند با مردم کشورهای دیگر یا فرهیختگان آنان «گفتگو» کنند؟ چهار تا سمینار که نشد گفتگوی تمدنها. حالا بفرض که آری، این سمینارها یعنی گفتگوی تمدنها، این که باز قدمتش زوری زوری به ده سال میرسد! «دیرینه» بودنش کدام است؟
حالا اصلا چرا این همه حرفهای قشنگ قشنگ باید برای سفیر مجارستان گفته شود؟ که چی؟ به مجارستان و سفیر مربوطه چه ربطی دارد که «احترام به عقائد دیگران» و «حقوق بشر» و «گفتگو با دیگر تمدنها» در ایران چه وضعیتی را داشته و دارد؟ آن هم سفیری که دارد بر میگردد برود کشورش؟ این بابا که خودش نحوه زندگی ما ایرانیان را از نزدیک دیده، خوب است «مزخرف گوئی» را هم به صفاتی که از ما میداند اضافه کند؟
--------------------------------
پ.ن: آهای
خبرگزاری مهر، در پاراگراف سوم عبارت «آخرین تحولات در روابط دو جانبه» بصورت «خرین تحولات در روابط دو جانبه » تایپ شده («آ»ی «آخرین» افتاده!). سریعا درستش کن تا ضایع نشده! هر چند که از ساعت ۱۸:۰۶ روز شانزدهم خرداد تا الان که حدودا نیمههای شب هفدهم خرداد است و داریم وارد هجدهم میشویم، ظاهرا کسی این اشتباه بزرگ را یا ندیده یا اهمیتی نداده که بخواهد تذکر بدهد تا اصلاح گردد. حق دارند بابا! خود خبرساز که این همه آسمان و ریسمان بهم بافته و هیچ اتفاقی نیافتاده، همین یک «الف» سر لغت «آخرین» و بود و نبودش زمین و زمان را زیر و رو میکند؟