-------------
باز هم نیروی انتظامی عجولانه عمل کرد. چه کارها که نمیتوان کرد با چنین قبری. این قبرجواهر است بخدا. ای کاش این برادران قدری با ارگان های ذیربط هماهنگی می کردند. اگر این ماموران قدری به ما زمان داده بودند:
اول) میگفتیم که مرحوم «لیلی-آ» (صاحب قبر) از علاقمندان به حضرت... و حاج آقا... بوده و در تمام مدت طول عمر خود آرزوئی جز زیارت ... و ... نداشته.
دوم) ادعا میکردیم که این مرحومه یک بار در سفرش به بوشهر به امامزاده علیاکبر بوشهر میرود (حالا همچین امامزادهای هست یا نیست بماند، کسی که نمیپرسد) و در پای ضریح آنقدر بحال ملت معصوم و ستمدیده ایران و حقوق هستهای وی که دارد توسط زورگویان جهان پایمال میشود گریه میکند که از حال میرود. در خواب مطابق معمول یک آقای سبز پوش یا سفید پوشی را میبیند که به وی وعده میدهد که همه چیز «رله» است! از خواب که میپرد شروع میکند بلند بلند شعارهای هستهای دادن. الان هم که فوت کرده بخاطر همان باورهای هستهایاش قبر وی کلی نور تولید میکند و به قبور اطراف هم میپاشد. حتی میتوان گفت که این مرحومه مادربزرگ همان دختر شانزده سالهای است که رئیس جمهور فرمودند در زیرزمین خانهشان انرژی هستهای کشف کرده.
سوم) به سه سوت یک ضریح خوشگل فابریک رینگ اسپرت متالیک نقرهای میانداختیم روی قبر تا خلقالله به دنبال ضریح بیایند و در آنجا بنشینند و آنقدر گریه کنند تا ایشان هم از حال بروند و خوابنما شوند. پول هم که الی ماشاءالله مردم توی ضریح میریختند. شش ماهه سرمایه اولیه برگشت داده می شود و از آن ببعد باقی همه سود است.
چهارم) زمینهای اطراف مقبره ایشان را بنام خودمان به ثبت میرساندیم و چهارلاپهنا به جماعت زودباور میانداختیمش.
پنجم) یک مشت از مردم بیچاره فلسطینی را میآوردیم سر مقبره «لیلی خاتون» که زیارتش کنند و بعد از ایشان فیلم و عکس میگرفتیم و این را بعنوان حقانیت حماس و خیانت فتح از رادیو و تلویزیون بخورد خلقالله میدادیم. جماعت عزیز و نجیب ما هم که ثابت کردهاند علیرغم غرغری که در تاکسی و اتوبوس میکنند و حرفهائی که پشت سر ما میزنند، پریز دو چشم و دو گوش و یک مغز خود را در بست به برق رسانههای ما میزنند. به همین دلیل کسی نمیپرسد که رابطه فلان بو با بهمان گل چیست.
ششم) میگوئیم که آمریکا و انگلیس طرحی و توطئه ای برای این دارند که جنازه این مرحومه را بدزدند تا دانشمندانشان به راز برق هستهای این قبر پی ببرند. تا اسم آمریکا و انگلیس بهمراه توطئه بیاید، مردم چه با ما باشند چه ملی باشند چه هیبرید ملی-مذهبی باشند چه چپی چه راستی چه چنین چه چنان خود بخود آمپرشان بالا میرود و رگ گردن شان متورم می شود و شروع به تظاهرات درمقابل آرامگاه این بانو میکنند علیه توطئه گران. کلی مایه خوشخوشان ما میتوانست باشد چنین نمایشی از همبستگی.
هفتم) با ذکر یک خاطره یا یک نظر از این بانوی درگذشته در سایت فلان خبرگزاری بر علیه هرکس که رقیب سیاسی ما است، دیگران را به لجن میکشیدیم.
هشتم) یک شرکت فلان و بیسار برق و روشنائی ثبت میکردیم و به اسم استفاده از انرژی حقانیتی که از دل خاک این عزیز میجوشد چندتا قرارداد نان و آب دار با شهرداری و دیگر سازمانها میبستیم تا مثلا معابر شهر یا مساجد را با نور حق روشن کنیم. هرکس هم اعتراض میکرد که «بابا مگر شما مشاعرتان ایراد دارد؟ برق و نور چه ربطی به قبر دارد؟» را به اسم خروج از دین و ضدیت با ارزشهای متعالی و این حرفها کنارش میگذاشتیم. کمی تا قسمتی شبیه همان داستان بافندگان لباس برای پادشاه که حرام زاده ها نمی دیدندش.
نهم) برای اینکه به مردم خودمان بفهمانیم که فقط این ما هفتاد میلیون نفر هستیم که مسلمانیم میان هزارو خورده ای میلیون نفر که ادعای مسلمانی می کنند می دادیم صبح تا شب یک مدتی قضیه این قبر با آب و تاب بالای هر منبری در گوشه و کنار کشور گفته شود که بله بیائید و شاهدی باشید بر حقانیت ما که فقط در جهان اسلام (که کل اندازه اش لابد بقدر ده کوره همانهائی است که پای منبر هستند) چنین مقبره منوری وجود دارد پس ما برحق هستیم و دیگر یک میلیارد نفر مسلمان جهان همه کشک.
دهم) یک کنفرانس بین المللی با حضور اندیشمندان و دانشمندان جهان اسلام راه می انداختیم و در آن مقالاتی در زمینه انواع انواری که از قبور مختلف تشعشع می کنند را ارائه می کردیم. در ضمن به این نتیجه می رسیدیم که این بانو را یهودیان بخاطر اینکه هولوکاست شان را انکار می کرده بقتل رسانده اند.