نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
چرا اینقدر خشونت؟
----------------

آنچه ایشان عنوان داشته‌اند یعنی چیزی حدود شش میلیون پرونده در دستگاه‌ قضائی ایران در حال بررسی است. اگر هر پرونده فقط و فقط یک «شاکی» و یک «متشاکی» داشته باشد این یعنی اینکه سیستم قضائی ایران بین دوازده میلیون نفر از جمعیت کشور باید حکم کند. یعنی از هر شش نفر ایرانی -بطور متوسط- یکی پایش در دادگاه است. حالا اگر در نظر بگیریم که این «یکی» بالاخره یک خانواده‌ای دارد آنوقت می‌بینیم بیش از نیمی از خلق‌الله در کشورما یک جوری با دیگری یقه و یقه کشی دارند (مستقیم یا غیر مستقیم).

از جنبه دیگر که نگاه کنیم می‌توانیم کودکان و افراد سالخورده را که معمولا طرف پرونده نیستند از کل آمار کنار بگذاریم و ببینیم چه نیروئی از افراد بالغ و کاری جامعه صرف «پاندول» شدن و رفت و آمد در سیستم قضائی کشور می‌شود. با این آمار من فکر می‌کنم حدود ده میلیون نفر از نیروی کار کشور ناچارند چند روزی در سال سری به دادگاه و دادسرا بزنند تا تکلیف‌شان معلوم شود.

باز اگر به گفته‌های آقای شهاب‌الدین صدر نگاه کنیم در می‌یابیم که «آسیب بدنی» در یک سوم از پرونده‌هائی که مردم ما سر آن اختلاف دارند به نوعی وجود دارد به‌نحوی که کار را به پزشکی قانونی می‌کشد. حالا یا تصادف است یا تجاوز یا قتل عمد یا چاقو و چاقو کشی یا کتک کاری یا... یعنی از آن دوازده میلیون نفر درگیر پرونده‌ها، حدود دو میلیون نفرشان در سال ۸۵ به نوعی به سلامت دیگری آسیب رسانده‌اند و دو میلیون نفر آسیب دیده‌اند.
من نمی‌خواهم بر اساس آمار ایشان حکم کلی بدهم ولی اینکه یک سوم پرونده‌های ما در یک سال به نحوی نیاز به دخالت «پزشک‌ قانونی» داشته خیلی وحشتناک است. این به معنای این است که ما مردم دربسیاری از موارد اختلافات‌مان، به «زور» متوسل می‌شویم به نحوی که طرف مقابل آسیب می‌بیند (آسیب جزئی یا کلی). شما فکر می‌کنید این میزان خشونت در جامعه ما مخصوص خودمان است یا به نحوی به انواع دیگر خشونت که در خاورمیانه می‌بینیم مربوط می‌شود (از لحاظ فرهنگی)؟

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Free Blog Counter