هر از چندگاهی اینطرف و آنطرف در رسانههای ایران خبری میآید مبنی بر اینکه محققان فلان مرکز تحقیقاتی در بهمان کشور اروپائی یا خود آمریکا به این نتیجه رسیدهاند که «مذهب» نقش بزرگی در چنین و چنان روح و روان آدمیزاد دارد و کیفیت زندگی او را بالا میبرد و از این قبیل حرفها. وقتی چنین چیزهائی میشنویم باید توجه به این داشته باشیم که:
اول) آنچه بعنوان «مذهب» آنها میشناسند در آن سر دنیا با آنچه ما میشناسیم در این سر دنیا فرق اساسی دارد. اگر به ما بگویند که گروهی از مسیحیان هستند که روزهای یکشنبه به کلیسا میروند و در آنجا سرودهای مختلفی را میخوانند و میرقصند، ما فکر خواهیم کرد که مگر کلیسا دیسکو است؟ اگر هم به آنها بگویند که گروهی از مسلمانان در ایران برای عبادت به مسجد میروند و به نشانه عزاداری هر روز در مسجد به سینههای خود میکوبند، با تعجب خواهند پرسید مگر خود آزاری دارند؟
مذهب ما با مذهب آنان متفاوت است. هیچکدام نه خوب است و نه بد. مقایسه بین دو مذهب همانقدر غلط است که بخواهیم یک وانت را با یک اتومبیل معمولی مقایسه کنیم و بگوئیم کدامیک بهتر است. هرکدام بسته به شرایط زندگی صاحبش برای وی مناسب است. کاری که با وانت نیسان انجام میدهند را با کاری که با نیسان مکسیما انجام میدهند نباید مقایسه کرد. ضمن اینکه هردو بالاخره مشترکاتی دارند، موتور دارند، روی چهار چرخ حرکت میکنند و...
تحقیقاتی که روی یک زمینه خاص زندگی در یک گوشه جهان انجام میشود به درد همان کشور میخورد و بس. نتایج آن قابل تعمیم به دیگر نقاط جهان نیست.
دوم) اگر اخبار مربوط به پزشکی و بهداشت را دنبال میکنید حتما تا حالا زیاد دیدهاید که امروز محققان رای بر مفید بودن گوجه فرنگی میدهند و فردا رای بر مضر بودن آن. نفس عمل تحقیق چنین ایجاب میکند که دیگر افرادی که در آن رشته فعال هستند نیز دست به آزمایشات مشابهی بزنند و بعد نتیجه تحقیق اولیه را تائید یا تکذیب کنند. در جهان علم هر روز صدها تحقیق مختلف در جهان انجام میشوند، به نتایجی میرسند، دیگران درستی و نادرستی تحقیقات انجام شده را بررسی میکنند و خلاصه چیزی بنام «وحدت کلمه» بین محققان تقریبا هیچ رشته علمیای در جهان وجود ندارد.
این البته برای مردم عادی و عامیای چون من تا حدودی گیج کننده است که بالاخره باید چه بکنم، ولی ذات روش علمی همین محک خوردنهای دوباره و دوباره و چندباره است تا در نهایت جماعت دانشمندان در برابر آنچنان واقعیتی قرار گیرند که دیگر به هیچ رو «حرفی در آن نباشد».
حال سوال این است که تحقیقاتی که درباره نقش مفید و خوب مذهب در فلان کشور انجام گرفته، چندبار محک خورده؟ تحقیقات مخالف آن به کدام جواب و نتیجه رسیدهاند؟ نه اینکه بگویم مذهب بد است، نخیر، میگویم اگر صحبت از «تحقیق» میکنیم، روش علمی انجام کار را هم باید بپذیریم. جالب است که هیچگاه در رسانههای ایران خبری مبنی بر محک خوردن چنین تحقیقاتی پخش نمیشود. نتایج تحقیقات مخالف آن کجا میروند؟ نمیتوان از نتیجه تحقیق آنچه را که دل خودمان میخواهد انتخاب کنیم و در بوق کنیم.
سوم) موسسات مختلف علمی و تحقیقی در جهان بر حسب اعتبار علمیای که دارند و دانشمندانی که در آن کار میکنند از درجات و رتبهبندی خاص خود برخوردار هستند. اینکه فلان موسسه در اروپا یا در ژاپن یا در آمریکا است هیچ دلیلی برای معتبر بودن تحقیقش نیست. اعتبار این مراکز در طی سالیان و بر اثر محک خوردن فراوان و جذب استادان فن که در زمینههای جهانی حرفی برای گفتن دارند ساخته میشود. اینکه «یک مرکز تحقیقاتی» در مثلا انگلستان یا فرانسه یا آلمان در مورد اثر «مذهب» بر زندگی انسان تحقیق کرده هیچ چیز را نه ثابت میکند و نه رد. باید دید آیا تحقیق مذکور از حداقل معیارهای اهل آن فن برخوردار بوده یا نه. همانطور که شما به هرکس که آچار دست گرفته و دستهایش روغنی است نمیگوئید «مکانیک» و ماشینتان را دست او نمیسپارید، هرکس هم که پرسشنامهای بین دویستنفر آدم پخش کرد محقق نمیشود و به این عمل تحقیق نمیگویند.
چهارم) مثل هر کجا و هر چیز دیگر این جهان پهناور، دروغ و تقلب و حقهبازی در مقوله تحقیق هم برای خودش جائی دارد. موسساتی هستند که از شما(ی نوعی) پول بگیرند و نتیجه تحقیق برایتان جعل کنند. شنیدهایم دانشگاههائی را در جهان که پول میگیرند و به شما مدرک قلابی میدهند. مراکز تحقیقاتیای نیز هستند که مثل بقالی هر آنچه شما نیاز دارید را میدهند دستتان تا بروید و به همه نشان دهید که شما حرف درست را میزنید. حتی این امکان وجود دارد که مثلا فلان شرکت عظیم غولپیکر که مثلا نوشابه گازدار تولید میکند بیاید و مرکز تحقیقاتیای درست کند (با اسم دیگر و بدون ارتباط با شرکت اصلی) که در آن یک سری تحقیقاتی انجام شود که نتیجه آن همواره مفید بودن نوشابهگازدار را نشان بدهد.
هنگامی که میخواهید یک ماشین بخرید، قبل از خرید، ماشین را نشان یکی دو نفر «این کاره» میدهید. قبل از اینکه به نتایج تحقیقی بتوان استناد کرد باید چند نفر «این کاره» به شما اطمینان بدهند که تقلبی در کار این تحقیق خاص نیست.
پنجم) تقریبا هیچگاه رسانههای ما منبع خبر اصلی را در اختیار ما نمیگذارند. مثلا فقط میگویند «هفتهنامه فلان خبر داد که چنین و چنان». حالا این هفتهنامه در کدام شمارهاش چنین خبری را نقل کرده هیچکس نمیداند. اگر دنبال منبع اصلی هستید باید بروید بگردید وبسایت این هفتهنامه را پیدا کنید و بعد در آرشیو عظیم آن بگردید به دنبال مقاله مورد نظر. تازه اگر شانس بیاورید و چنین نشریهای وجود خارجی داشته باشد، هفتهنامه باشد و نه روزنامه و اصلا چنین مقالهای واقعا در آن منتشر شده باشد. در موارد نسبتا زیادی هم میبینید که ترجمه مقاله مذکور در رسانه ما بسیار ضعیف و عجیب غریب و ناکامل است. بعد که برگشتید به همان رسانه خودی بگوئید «عزیز من اینکه اینجوری که تو میگوئی نبود» میبینید که خبر مربوطه به زیر بهمن دیگر خبرهای مشابه دفن شده و دیگر اصلا کسی برایش اهمیتی ندارد که مثلا ۴۸ ساعت پیش چه گفته. زیاد هم پافشاری کنید بر این امر، ممکن است خدای ناکرده نتیجه جالبی برایتان حاصل نشود.
ششم) کار رسانهای در کشورما از همان استانداردی پیروی میکند که تولید پیکان پیروی میکرد. با این تفاوت که این یکی علیهالرحمه شد و دیگر تولید نمیشود اما آن یکی هنوز تا بخواهید برای مغزهای «پیکانی» تولید انبوه میشود.