نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
حنجره عدالت‌خواه
این گفته آقای سيداحمد خاتمي که «روحانيت حنجره عدالت‌خواهي باشد» من را به فکر فرو برد که اساسا یک «حنجره عدالت‌خواه» از چند بخش مختلف ساخته شده و چه چیز را می‌تواند نشان دهد. «عدالت‌خواه» بودن یا نبودن «حنجره» ربط اساسی دارد با ساختار «حنجره» مذکور. این بود که سعی کردم به ساختار «حنجره» مورد نظر پی ببرم.

اگر حرف «ن» را از وسط «حنجره» بردارید به کلمه «حجره» می‌رسید، همان اتاق‌هائی در زمان‌های قدیم که طلبه‌های علوم دینی حوزه‌های علمیه در آنها زندگی می‌کرده‌اند. در همان زمان‌ها در بازار شهر نیز به چیزی که امروز ما به آن «مغازه» می‌گوئیم «حجره» می‌گفتند. بازاریان و ثروتمندان بخشی از پولی را که از این «حجره»‌های خود در می‌آوردند بعنوان انواع مالیات دینی به آن «حجره»‌نشین‌ها می‌پرداختند.

حال در صورتی که «ه» را از آخر «حجره» بردارید، می‌شود «حجر» که در عبارت «عصر حجر» زیاد شنیده‌ایمش. «عصر حجر» زمانی بود که انسان‌های نخستین کم‌کم یادگرفتند که از سنگ برای خود ابزار مختلف درست کنند. در زبان امروزی ما «عصر حجر» به گذشته‌ای بسیار دور اطلاق می‌شود.

اگر باز هم جلو بروید و «ح» را نیز از سر «حجر» بردارید، آنچه باقی می‌ماند «جر» است. خشتک مخالفان را می‌توان «جر» داد. در یک بازی نیز وقتی کسی دارد می‌بازد «جر» می‌زند.

در هر حال از ترکیب «جر» و «حجر» و «حجره» می‌توان به «حنجره»ای رسید که قرار است «عدالت‌خواه»‌ باشد.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Free Blog Counter