نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
تاریخ "غذا"
امروز جای شما خالی بعد از مدتها که غذای ايرانی نخورده​ بودم آستين بالا زدم و يک خورشت باميه حسابی برای خودم درست کردم که بسيار چسبيد. بعد که بحالت تنبلی روی کاناپه ولو شده بودم و داشتم در مقابل تلويزيون آرام آرام نوشابه روی غذا را می​خوردم به ياد حرف مادربزرگم افتادم که می​گفت شما ها (نسل نوه​های او)​ خيلی خوشبختيد و خيلی خوب می​خوريد و همه چيز داريد. در زمان ما (زمان خودش را می​گفت، اواخر دوران احمدشاه قاجار) برنج فقط سالی يک بار بود و آن هم شب عيد. پولدارها هم همیشه برنج برای خوردن نداشتند.

با خودم فکر کردم که «برنج» را اصولا به کشور گرم و خشک ما چکار؟ شمال ايران و قسمتهائی در مرکز ايران آنقدر آب دارند که برنج​کاری در آنها صورت بگيرد ولی برنج محصول اصلی و بومی کشور ما نيست. آنچه در طی قرون و اعصار در کشور ما عمل آمده «گندم» است. پای برنج از کی به سر سفره هر روزه ما مردم عادی باز شده؟

اگر گفته​های مادربزرگم را قبول کنم، قدمت وجود برنج بر سر سفره روزانه ما به صد سال نمی​رسد. اين من را با سوال ديگری روبرو کرد. اين همه انواع خورشت​ و غذاهائی که می​خوريم​شان و آنان را «ايراني» می​دانيم، آيا قبل از همه​گير شدن «پلو» و «چلو» وجود داشتند؟ مثلا «خورشت قيمه» آيا صد سال پيش وجود داشت؟ آيا مردم آن دوران خورشت قيمه​شان را با نان می​خوردند؟ برای «خرجي» دادن محرم چکار می​کردند؟
از همه اينها گذشته «چلو کباب» عزيز را در نظر بگيريد، صد سال پيش که مردم برنج نداشتند، کباب را با نان می​خوردند. کباب که چيزی نيست که ما ايرانی​ها کشفش کرده باشيم يا مختص به ما باشد. کباب شايد اولين و ساده​ترين غذائی بود که انسان پس از کشف آتش درست کرد. مخلوط «کباب و برنج» که بنام چلوکباب می​شناسيمش است که عنوان «غذای ملي» ما را با خود به اين طرف و آن طرف می​کشد. صدسال پيش غذای ملی ما چه بوده؟ آيا اصولا غذای ملی داشته​ايم؟

راستی ريشه بسياری از غذاهای ايرانی ما در کجاست؟ شک نيست که قسمت بزرگی از اين غذاها بصورت محلی وجود داشته​اند و بعد با بهتر شدن ارتباطات و حمل و نقل پای​شان از ناحيه​ای که در آن بودند به ديگر نقاط کشور باز شد. ولی خوب خواستگاه هرکدام کجاست؟ مثلا خورشت قورمه سبزی، خورشت بادمجان، آبگوشت و فسنجون هر کدام در چه قسمتی از سرزمين ما بدنيا آمده​اند؟ ما چه غذاهائی را از کشورهای همسايه گرفته​ايم؟ مثلا تقريبا مطمئن هستم که ما «کتلت» را از روسيه گرفته​ايم. چه غذاهائی در ميان آنچه کدبانوهای با سليقه ما در سفره​مان می​گذارند ريشه در بخش​های ديگر جهان دارند؟ از تاريخ «غذا» در کشورمان چه می​دانيم؟
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Free Blog Counter