اول) از 8,400,000 صاحبان خودرو در کشور حدود 1,300,000 نفر به دلائل مختلف هنوز کارت سوخت ندارند. اين يعنی اين همه آدم اصلا به خودشان زحمت ندادهاند بروند به دنبال گرفتن کارت سوخت! يعنی حدود پانزده درصد مردمی که ماشين دارند تا زمان مخابره خبر (۲۵ ارديبهشت) که شش روز مانده به جيرهبندی بنزين، کارت ندارند. اينان چه کسانی هستند که شش روز مانده به جيرهبندی بنزين اينقدر «دل گنده» هستند؟ آیا همه اینها آدمهای حقیقی هستند و یا یک عدهشان فقط روی کاغذ وجود دارند؟
دوم) در ادامه خبر آمده که «با اجرای این كار برای اولین بار حدود 15 میلیون كارت هوشمند در كشور شخصی سازی شده است». تعداد خودروهای کشور حدود 8,400,000 است. با رقم ۱۵ میلیون کارت خیلی تفاوت دارد. امکان ندارد دو برابر میزان خودرو کارت صادر بشود مگر اینکه منظور ایشان این بوده که بطور متوسط از زمانی که کارت هوشمند سوخت صادر شده تا حالا تقريبا هر خودروئی در کشور یک بار دست به دست گشته که کارت اول مثلا بنام ديگری بوده و ناچارا کارت جديدی برای مالک جديد صادر شده. سرجمع همه اينها شده ۱۵ ميليون. من از بازار ماشين سر در نمیآورم ولی اينکه در عرض چندماه حدود هشت ميليون معامله ماشين در کشور صورت گرفته باشد بنظرم قدری زياد است. دوستانی که خبره هستند نظر بدهند. در این حجم از صدور و باطل کردن و بنام کردن و شخصی سازی کارت امکان سوء استفاده بالاست.
سوم) در ادامه سردار رويانيان، رئيس پليس نيروی انتظامی، گفته است «از این تعداد كارتهای باقی مانده در ناجا اطلاعات حدود 900 هزار دستگاه خودرو تاكنون به دست آمده كه ظرف چند روز آینده كارت آنها به پست تحویل داده میشود و حدود 400 هزار كارت بدون آدرس باقی میماند». یعنی چهارصد هزار خودرو در کشور داریم که پلیس هم نمیداند آدرس مالکان آنها چه است. چند خط بعد ایشان ادامه میدهند که «حدود 2.2 میلیون دستگاه موتورسیكلت بدون اطلاعات وجود دارد ».
مسلما زحماتی که نیروی انتظامی و پست و دیگر سازمانهای دخیل در امر جیرهبندی بنزین میکشند بسیار زیاد است و کار شبانهروزی از ایشان میطلبد. نیز شک نباید داشت که منظم کردن یک مجموعه بینظم چند میلیونی کاری نیست که به آسانی و بدون خطا انجام شود. ولی با توجه به آماری که دربالا آمده، گمان میکنم بازار سیاه (همان بازار آزاد) بنزین در روزهای آینده بسیار داغ بشود. تعداد خودروها و موتور سیکلتهائی که هنوز بلاتکلیف هستند نسبتا بالاست و این خود نشان از شرایط مناسب برای سوءاستفاده دارد.
در هرحال تاکید میکنم که این یک پروژه عظیم است که با میلیونها نفر در کشور سروکار دارد. مسلما خطا و اشتباه در آن پیش میآید. اما چقدر خوب میشد که با صرف زمانی بیشتر برای دقت در جزئیات طرح، امکان سودجوئی خلافکاران به حداقل میرسید.
از همه اینها گذشته وقتی داشتن آمار و اطلاعات صحیح از چیزی که به این اندازه ثبت و ضبط دارد و در محضر خرید و فروش میشود و شماره پلاک و شاسی و چه و چه دارد و تولید داخلش و وارداتش از خارج شدیدا حساب و کتاب دار است، تا این حد با خطا و اشتباه همراه است که پلیس برای حدود پنج درصد خودروها و یک سوم موتورسیکلتها آدرسی از مالکانشان ندارد، باقی امور مربوط به آمار و ارقام و تولید و مصرف و واردات و صادرات کالاهای کشور اوضاعشان چقدر درهم و برهم است؟
از نظر تئوری چهارصدهزار ماشین در کشور وجود دارند که اگر با عابر تصادف کنند، یا به ناموس مردم تجاوز کنند، یا در دزدی از بانکها بکار گرفته شوند، کسی نمیتواند راننده خاطی را شناسائی و مجازات کند چرا که پلیس هم نمیداند که آدرس مالکان آنها کجاست! اگر دو میلیون و دویست هزار موتورسیکلت بدون اطلاعات را هم به آن اضافه کنیم آنوقت میشود حدود 2,600,000 نفراز هفتاد میلیون آدم که اگر جرم بزرگی (در حد قتل عمد یا غیر عمد) هم با وسیله نقلیه خود مرتکب شوند دست هیچکس به آنها نخواهد رسید! با چنین وضعیتی چگونه قرار است جیرهبندی بنزین کنترل و اجرا شود خدا میداند.