نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
دایه ورزشکار، شیرفرهاد شطرنج‌باز، وانت‌پیکان دموکراسی (۳)
...
در مورد اینکه «اگر اکثریت جامعه خواهان تغییر یکی از ارکان دموکراسی (مثل سکولاریزم)‌ باشند، آنوقت چه؟» فکر می‌کنم بهتر باشد یا فلاسفه سیاسی و یا چند مورد روی دادن چنین اتفاقی در تاریخ جهان پاسخ این پرسش را بدهند. در هر حال انقلاب ایران یک مورد بسیار روشن است از اینکه اکثریت قریب به اتفاق جامعه خواهان تغییر سکولاریزم شدند. بسته به اینکه انقلاب ایران را چقدر موفق یا ناموفق بدانیم پاسخ سوال بالا متفاوت خواهد بود.

«نقش ارتش» در مسائل سیاسی جامعه چیزی است که همواره بحث‌انگیز بوده. شخصا معتقدم تحت هیچ عنوانی و به هیچ دلیلی ارتش نباید در امور سیاسی جامعه دخالت نماید. اما خوب این نظر من است با توجه به برداشت من از چیزی بنام «ارتش» و «سیاست» و «امور سیاسی» و «دولت» در کشوری که در آن بزرگ شده‌ام و زیسته‌ام. شاید در کشوری دیگر نظر مردمش با توجه به نقشی که برای هرکدام از این عوامل ذکر شده قائل هستند متفاوت باشد. شاید آنها حفاظت از دموکراسی را وظیفه ارتشی می‌دانند که مسلح شده تا از کشور در مقابل تهدیدها دفاع کند و برای آن مردم این هم یک تهدید است. شاید اگر ارتش در آن کشور در سیاست دخالت نکند توسط مردم شماتت گردد. شاید اصولا چنین دخالتی بعنوان جزئی از وظیفه ارتش در قانون اساسی آن کشور ذکر شده و ارتشیان سوگند وفاداری به آن قانون اساسی را خورده‌‌باشند.

در عین حال اینکه «چرا در دموکراسی‌‌های تا حدودی لرزان و نیم‌بند این قسمت جهان ارتش و پلیس مخفی و زور و بزن بزن نقشی بسیار فراتر دارند از آنچه که مدل‌های غربی دموکراسی برای یک چهارچوب دموکراتیک تعیین کرده‌اند؟» باید عرض کنم که بقول ناصرالدین‌شاه «همه‌ چیزمان به همه چیزمان می‌ماند». دولت‌هائی چون ترکیه، اسرائیل و تا حدودی (بسیار محدود) اردن و این اواخر امارات متحده عربی همگی پیرو دموکراسی اروپائی هستند. مثل اتومبیل که اختراع ما نبود و دیگران ساختندش و ما ابتدا وارد کننده‌اش بودیم و بعد با سر هم کردن پیکان شروع به ساخت آن کردیم تا امروز که خودرو‌های‌مان در اوائل قرن بیست و یکم استاندارد‌های اوائل دهه هشتاد میلادی را دارند، کشورهای منطقه هم دموکراسی را ابتدا وارد کردند و بعد شروع به تغییر آن بر اساس الگو‌های وطنی‌شان نمودند.
مسلم است که «هزینه» و «مصرف بالا» و «آلودگی» دموکراسی در کشورهای منطقه خاورمیانه چیزی در حد همان پیکان است! مشکل اینجاست که دیگر نمی‌توان همین «دموکراسی‌های پیکانی» را هم دور انداخت و با اسب و الاغ زمان قبله‌عالم زندگی کرد و رفت و آمد نمود. فعلا در گلوی‌مان مانده (مثل هر چیز دیگر‌مان که از غرب یا شرق گرفتیم) نه می‌توانیم قورتش بدهیم و نه تفش کنیم. زمان می‌خواهد تا از نقش «چماق» در دموکراسی‌های منطقه کاسته شود و به نقش «رای» اضافه گردد.

در مورد پاراگراف آخر مطلب‌تان باید عرض کنم که کاملا با شما هم عقیده هستم آنجا که می‌گوئید «جوامع سکولاری که امروزه در جهان وجود دارند نمی توانند نمونه جامع و کامل برای اداره جوامع بشری باشند». باز تاکید می‌کنم که صحیح می‌فرمائید ولی «گل بی خار کجاست؟». کدامیک از ساخته‌های دست بشر «جامع و کامل» بوده که این باشد؟ بفرض هم که چیزی جامع و کامل بوده باشد، در دست بشری که «جایزالخطا» است از جامعیت و کمال می‌افتد (بماند که گاهی «از قصد» اشتباه می‌شود!!!). کسی ادعا نکرده که جوامع سکولار امروزی جهان بی‌نقص هستند. سکولاریزم یا دموکراسی شاید چشم برهم زدنی از تاریخ چندصدهزار ساله حضور انسان بر کره خاکی را هم به خود اختصاص ندهند. این یک تجربه کاملا جدید است در دنیای متمدن. و هر تجربه‌ای افت و خیز‌ها، نقاط قوت و ضعف ،پیروزی‌ها و شکست‌ها، توانائی‌ها و محدودیت‌ها ی خاص خودش را دارد. حتی به فرض اینکه در جامعه ما دموکراسی «خود خود خودمان» پی‌ریزی شده بود و رشد کرده بود و از خارج الگو برداری نشده بود باز هم به یک سری نقاط ضعف بر می‌خوردیم.

انسان نه «جامع» است و نه «کامل» ولی «کمال‌گرا» است. وینستون چرچیل جمله‌ای دارد که قریب به مضمون برایتان ذکرش می‌کنم. وی می‌گوید «دموکراسی بدترین نوع حکومت است اما در میان انواع حکومت که بشر امتحان‌شان کرده بهترین است». ما (ایرانیان) همواره در جستجوی «کمال» از «حال» گذشته‌ایم. همیشه بخاطر کامل نبودن چیزی یا کسی به آن بی‌مهری کرده‌ایم. اما باید یادمان باشد که در بیابان‌های تفتیده خاورمیانه، همین‌که این وانت پیکان فکسنی دموکراسی نگه داشته برایمان باید خدا را شکر کنیم و بپریم بالا. لیموزین کولر دار هیچگاه مسیرش به بیابان نمی‌افتد. باید اول از بیابان خارج شویم تا برسیم سر جاده‌ای که لیموزینی کولردار و خنک در آن از افق به سمت ما در حرکت است.

لب‌تان خندان و دل‌تان خوش و تن‌تان سالم باد.

با تقدیم احترام
ققنوس
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Free Blog Counter