نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
«اولین سیلی را پدرم زد و بعد برادرم و بعد قبیله» از وبلاگ «از کیمیای مهر تو»
این پست بسیار زیبای آتوسا در «از کیمیای مهرتو» را از دست ندهید.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin
3 Comments:
Anonymous Anonymous said...
khoobe vala veblog va link dadan be dokhtarha ham shode vasilei shode vase mokhzadan

Blogger ققنوس said...
دوست عزیز و ناشناس سلام

صحیح می‌فرمائید. ولی این وسط و در مورد من و نویسنده وبلاگ مذکور چندتا مشکل وجود دارد:

اول) حالا بنده بی‌صاحب هستم، ایشان متاهل می‌باشند. خیلی هم همسرشان را دوست دارند و ایشان نیز از خوانندگان وبلاگ خانمش هستند.
دوم) نویسنده آن وبلاگ در آن سر کشور است و من این سر. محض اطلاع عرض کنم یک شش هفت ساعتی پرواز بین ما فاصله است.
سوم) آن خانم محترم جای دختر بنده نیستند ولی فاصله سنی ما بسیار زیاد است. حالا اگر خواهری داشتند یک ده پانزده سالی بزرگتر از خودشان آنوقت می‌شد بفکر مخ‌زنی آن خانم افتاد، ولی افسوس که تا کنون در وبلاگ‌شان اشاره‌ای به اینکه چنین خواهری داشته باشند نکرده‌اند.
چهارم) بنده حاضر نیستم «مخ» کسی را که ندیده‌ام بزنم. این کارها مال جوان‌تر ها است نه من پیر مرد.
پنجم) تعداد بلاگرهای «مونث» زیاد است. این را به فال نیک می‌گیرم که خانم‌ها در این عرصه حرفی برای گفتن دارند. مخلص همه خانم‌ها و آقایان وبلاگستان هم هستم. هرکس هر لینکی که به یک وبلاگ نویس جنس مخالف داد که «غرض و مرض» ندارد، دارد؟
ششم) تا جائی که یادم می‌آید در متن پست‌هایم در این هشت نه ماهی که اینجا را براه انداخته‌ام به سه (یا چهار) وبلاگ نویس خانم لینک داده‌ام. تازه خانم‌ها باید شاکی هم باشند که من تا این حد از آقایان نقل قول می‌کنم.
هفتم) دارم سعی می‌کنم که نگاهم به آنچه که فرد می‌نویسد باشد و نه به «جنسیت» وی. می‌خواهم تا حد امکان از دیدگاه مذهبی به این قضیه نگاه نکنم تا دین و ایمانم برباد نرود!
هشتم) اگر وبلاگ شده وسیله مخ‌زنی تقصیر بنده نیست. من مسافرکش هستم، حالا «ماشین» شده وسیله «خانم‌بازی»، این درمورد من صادق نیست. پیکان فکسنی‌ من را بجز مسافر توی گرما کنار خیابان مانده که سوار می‌شود آخر؟ این وبلاگ نخراشیده نتراشیده را چه به دختربازی؟ نهایت دختربازی‌ و نظربازی‌اش همان داستان آقای متکی و خانم رایس بود در شرم‌الشیخ!
نهم) اصلا از کجا معلوم که ایشان «مونث» باشند و «آتوسا» اسم اصلی ایشان؟ مگر همه با همان هویت اصلی‌ دنیای واقعی‌شان وارد دنیای مجازی می‌شوند؟ مگر راهی برای تشخیص آن هست؟ مگر پسرها با نام دخترها چت نمی‌کنند برای سرکار گذاشتن دیگر پسران و خندیدن به ایشان؟
دهم) از لطفی که به این جانب دارید و من را حد‌اقل بیست سال جوان‌تر از سن خودم فرض کرده‌اید متشکرم. خیلی خوب است که آدم جوان باشد یا جوان فرضش کنند.

با تشکر و تقدیم احترام
ققنوس

Anonymous Anonymous said...
pas bayad goft sare pirio maareke giri?

Free Blog Counter