نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
«گوش»ی مناسب برای پلیس
اینکه آقای «منجيت سينگ» توانست يك هواپيماي جت 5/7 تني را در فرودگاه ايست ميدلند شهر دربي انگليس با گوشهايش تا چهار متر بكشد من را به فکر فرو برد که فایده یک همچین آدمی چیست؟ حالا توانست که توانست، خوب، که چی؟ چکارش کنم؟ آدمی که بجای استفاده از «گوش» برای «شنیدن» با آن «بار» جابجا می‌کند به چه کار می‌آید؟ گوشی که هفت و نیم تن را تکان می‌دهد خودش باید کلی وزن داشته باشد. این گوش سنگین در کجاها کارآمد است؟

همینطور داشتم فکر می‌کردم که برخوردم به سخنان جانشين فرمانده انتظامي تهران بزرگ که در خصوص برخورد نامناسب برخي ماموران با شهروندان در جريان اجراي طرح افزايش امنيت اجتماعي گفته‌اند: هرجا مردم برخورد نامناسبي از سوي ماموران مشاهده كردند، موضوع را با (197) در جريان بگذارند.

با خودم گفتم دیگر بهتر از این نمی‌شود! این آقای «منجیت سینگ»‌ را استخدام می‌کنیم و می‌نشانیمش پشت تلفن ۱۹۷ تا خلق‌الله زنگ بزنند و شکایت خودشان از نیروی انتظامی را از طریق گوش باربر و سنگین ایشان مطرح کنند. شاید هم از همین الان این آقای سینگ پشت تلفن نشسته که سردار ساجدي‌نيا تاكيد می‌کنند «تا كنون تخلف خاصي از سوي ماموران ارشادي نداشته‌ايم». بقول شاعر:

گوش اگر گوش تو و ناله اگر ناله ماست
آنچه البته به جائی نرسد فریاد است
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Free Blog Counter