اول بروید
اینجا و خبر دستگیری چهار نوجوان متهم به قتل عمد را بخوانید.
خود خبر آنقدر نفسگیر است که ترجیح میدهم درباره اینکه چرا و چگونه چنین میشود در جامعه ما و از این دست حرفی نزنم. هولناک بودن خبر چه برای چهار نوجوان متهم و چه برای دو کودک مقتول امکان فکر کردن را از من گرفته. اما در حواشی خبر سه مسئله هست که میخواهم با شما درمیان گذارم:
اینگونه که هرکه هرکس را نپسندید طرف را در بوق و کرنا «عامل بیگانه» خطاب کند، شاید فردا روزی بنده هم یقه آن راننده تاکسیای که فنر صندلیاش شلوارم را پاره کرده در خیابان بگیرم که آی ایهاالناس بیائید که یک جاسوس دانه درشت گرفتم و یک طرح «شلوار جر دهی» بیگانگان را کشف کردم. ارزش «فحش» به کم استفاده شدنش است. زیاد که استفاده شد کمکم میشود «ادات خطاب».
دوم) چقدر خوب بود که میشد کاری کرد که هویت مجرمان و قربانیان زیر سن قانونی در کشور محفوظ بماند. البته اگر آنوقت یکهو مجرم و یا قربانی ناپدید شدند هیچکس نمیداند به دنبال که باید بگردد.
سوم) فردا روزی هر آنچه مورد عداوت گروهی در کشور است از بدحجابی و ماهواره و اینترنت بگیر تا سینما و ... در پروراندن این چهار متهم به قتل و راندنشان به سمت جنایت دخیل خواهند بود. دور نیست که اعلام شود این چهار تن هر آنچه کردهاند از برنامههای ماهواره یاد گرفتهاند. یادتان میآید سال ۱۳۷۵ هم دختری بنام سمیه را گرفتند که گفتند خواهر کوچکش را با همدستی دوستپسر خویش (شاهرخ نامی) کشته؟ یادتان هست چقدر از تاثیر ماهواره بر روی سمیه و بدی رابطه دختر و پسر بعنوان دوستدختر و دوستپسر گفتند؟ با توجه به همزمانی دادگاه این چهار نوجوان متهم با بگیر بگیر حجاب، این دادگاه و روند رسیدگی به آن یک جوری به بدحجابی و ماهواره گره خواهد خورد. نمیگویم دادرسی عادلانه نداریم. میگویم گروهی منتظر نشستهاند تا هر چیزی که توجه جامعه را به سمت خود جلب کند به نحوی به بدحجابی و مسائل تبلیغاتی روز بچسبانندش.
بیچاره قربانیان، بیچاره متهمان، بدبخت خانوادههای هر دو گروه، بدا به حال جامعه.