...
حال تحریمها چه اثری میتوانند داشته باشند؟ با قطع ارتباط بانکها با هم به دلیل تحریم، بانک شما باید دور بیافتد و یک بانک جدید پیدا کند تا بتواند از آن طریق سفارشات مشتریانش (امثال من و شما) را انجام دهد. بانک جدید به بهانه اینکه اولا تازه دارد با بانک ما کار میکند و شناخت درستی از بانک ما ندارد و ثانیا یک یا چند بانک بزرگ دیگر با بانک ما قطع رابطه کردهاند (بدسابقه شده ایم) یا اصلا با بانک ما کار نمیکند و یا اینکه از بانک ما درخواست مینماید که با هزینه خود بانک ما تمام بده بستانهای آینده با این بانک را زیر نظر فلان شرکت بیمه، بیمه نماید!
شرکتهای بازرسی و حمل و نقل کالا هم که میدانند بخاطر تحریمها حجم معاملات کشورمان با دنیای خارج کم شده (یا میشود) میبینند که کار با ایران برایشان به اصطلاح صرف نمیکند. این است که فروشنده کالا باید هزینه بیشتری برای انجام این امور بپردازد که طبیعتا از جیب مبارکشان نیست و این هزینههای بالاتر تا ریال آخر از ما (خریدار) گرفته خواهند شد.
شرکتهای بیمههم که مثل همه نوع بیمه و شرکت بیمه بلا نسبتشان منتظر چش هستند! به محض اینکه صحبت تحریم به میان میآید میگویند «نشد دیگر! معامله و حمل و نقل کالا با اینجا ریسک بالاتری دارد. حق بیمه فلان قدر بالاتر میرود». اینجا هم هیچکس دست در جیب نمیکند تا حق البوق آقایان را بدهد الا خریدار فلک زده (=من و شما).
ممکن است کار از یک طرف دیگر هم خراب شود. شرکت خارجی میبیند بابت این مثلا پنج تن فلانات چیچیزیم که ما برای مایعظرفشوئیمان نیاز داریم باید به ده تا بازرس و مامور مخفی و اداره امنیتی و اطلاعاتی خبر بدهد و برود و بیاید تا ثابت شود که فلاناتچیچیزیم شامل آن اقلام تحریم نمیشود. این است که قید معامله با ما را میزند و میگوید «مهرم حلال و جانم آزاد». اینجاست که ما باید پاشنهها را ور بکشیم و باز در دنیا بگردیم تا یک شرکت دیگر پیدا کنیم که حاضر باشد با مالیدن پی همه مشکلات به تنش ماده مورد نظر را به ما بفروشد. بماند که جنس مثلا تایلندی که خواهیم خرید یک سی سالی کیفیتش از کیفیت جنس آلمانی عقبتر است و ممکن است مثلا باعث شود که مایعظرفشوئی ما یا شامپوی کارخانه مان تبدیل به داروی نظافت شود!!!!
حالا اگر این فلاناتچیچیزیم را نتوانستیم از هیچ کجا بخریم چه؟ اگر هنوز شروع به تولید نکردهایم که دست نگه می داریم و به تولید همان آشغالی که تا کنون تولید میکردهایم ادامه دهیم (=عدم تنوع کالا در بازار=افتادن در سراشیبی رکود). اگر هم خط تولیدمان نیاز حتمی به این ماده اولیه دارد یا خط تولید مان را می بندیم(=کمبود کالا در جامعه =تورم=افتادن در سراشیبی رکود) یا دست به دامان قاچاقچیان عزیز بینالمللی می شویم که جنس مورد نیازمان را مثل زمان جنگ ایران و عراق به دو سه چهار برابر قیمت از بازارسیاه خارج کشور تهیه کنند و بار الاغ نمایند تا از طریق مرز ترکیه بنحوی که هیچکس نفهمد وارد کشور شود (=جهش چندبرابری قیمت کالا=تورم=افتادن در سراشیبی رکود).
ادامه دارد ...