نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
خود کوچک بینی در ما ایرانیان
خانمی بنام "فرشته توانگر" عنایت فرموده اند و در پای پست قبلی نظرشان را اینگونه بیان کرده اند:
--------------------------------------
سلام این اولین بار است که به این وبلاگ سر می زنم . حرفهای شما را خواندم . اگر بتوانید به انتقاداتان نسبت به دیدگاه ایرانی ها خود کوچک بینی شان را هم اضافه کنید بد نیست. مگر دیگران چه دارند که این همه آنها را بالا برده اید و خودتان را پایین آورده اید؟ چرا ما همه ش باید از خودمان انتقاد کنیم؟ نتیجه ی این همه غرغر به کجا ختم می شود؟ فکر نمی کنید هر آدم عاقلی مکان زندگی اش را دوست داشته باشد بهتر از این است که از آن متنفر باشد؟ زنش را دوست داشته باشد ، بچه هایش را ، پدر و مادرش را ، خانه اش را محله اش را شهرش را کشورش را؟فقط وقتی می توانیم زندگی کنیم که دوست داشته باشیم . من این مردم کور و کچل و دروغگوی حقه باز را به عربها و پاکستانی ها و اروپایی ها و آمریکایی ها ترجیح می دهم . کشورم را با تمام عیوب و کج و کوله گی هایش دوست دارم . دنیا آنقدر ها هم بزرگ نیست که می پنداریم. دنیا قد همان کف دست است . چین کجاست؟ ترکیه کجا؟ من که نمی بینمشان. شما می بینید؟ دور و بر ما همه ایرانی اند. مگرنه؟ شما کجا زندگی می کنید؟
-----------------------------
ضمن خوش آمد گوئی به ایشان و تشکر از اینکه زمان گذاشتند و نظرشان را بیان فرمودند، می خواهم از دیگر دوستان بپرسم که نظرشان درمورد حرفهای سرکارخانم توانگر چیست.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Free Blog Counter