نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
ما طرفدار خودمان هستیم یا طرفدار خرسه؟
متاسفانه آمریکا و متحدانش دارند دست خودش را بسیار خوب بازی می‌کنند. هر قطعنامه‌ای که توسط سازمان ملل صادر می‌گردد و ایران -که طبق امضای خودش در سازمان ملل موظف به اجرای آن قطعنامه‌ها است- از احترام به آن سرپیچی می‌کند، اینان یک قدم دیگر جلو آمده و یک سنگر دیگر را فتح کرده اند. چندتای دیگر از این قطعنامه‌ها صادر شوند و به سرنوشت همان «کاغذ‌ پاره!‌» های قبلی دچار گردند دیگر هیچکس در جهان نمی‌تواند جلوی جنگ‌افروزان را بگیرد چرا که ایران ثابت کرده است (باز هم متاسفانه)‌ که به قوانین ببین‌المللی احترام نمی‌گذارد. کسی که به قانون (هرچند قانون غیر عادلانه) احترام نگذارد نمی‌تواند منتظر باشد تا قانون با وی عادلانه رفتار کند. پایش بیافتد از همین می‌توان خمیر گریم ساخت و ایران را گریمی کرد که از صدام حسین کریه‌تر بنظر آید در چشم همانها که اکنون تظاهرات می‌کنند علیه جنگ.

از سوی دیگر فشارها که بر ایران بیشتر و بیشتر می‌شوند مردم ایران از دولتمردان‌شان تقاضای واکنش دارند. و این واکنش چه می‌تواند باشد؟ چیزی در حد کم کردن همکاری‌های ایران با آژانس بین المللی انرژی اتمی. انگار که تکنولوژی اتمی جهان در نزد ایران است و آژانس چشم به راه «همکاری» ایران دارد. واقع امر این است که ایران سطح دسترسی بازرسهای آژانس و نیز میزان و زمان اطلاع فعالیت‌هایش به آژانس را تغییر داده (کم کرده). این را هم می‌توان در بوق کرد که «آهای خلائق جهان! ببینید و آگاه باشید که ایرانی‌ها دارند زیرجلکی بمب می‌سازند و کار خلاف می‌کنند، اگر ریگی به کفش‌شان نبود چرا جلوی دسترسی آژانس به موارد مورد بازرسی را گرفته‌اند؟».

باز متاسفانه هر کشوری که از راه می‌رسد (سوئیس، آفریقای جنوبی، قطر و ...) بخود اجازه می‌دهد که یک ابتکار جدید خلق کند و به ایران ارائه دهد. این طرحها اولا در مرحله‌ای پائین‌تر از دستور شورای امنیت سازمان ملل قرار می‌گیرند پس از نظر قانونی نمی‌توانند ناقض قطعنامه‌ها باشند و ثانیا حاوی مطلب جدیدی نیستند. توجه کنید که اگر کشوری قرار است طرحی ارائه دهد این طرح باید حرفی باشد جدید که تا بحال نه ایران ردش کرده باشد و نه کشورهای عضو شورای امنیت تا مگر بتوانند بنشینند و درباره‌اش صحبت کنند. با توجه به اینکه بسیاری از راه‌ها رفته شده و در نهایت به همان بن بست «غنی‌سازی را متوقف کنید. زرشک! نمی‌کنیم» برخورد کرده و با در نظر گرفتن اینکه یک مسئله واحد هزار راه حل که ندارد (راه حل‌های یک مسئله محدود است)، اکثر این طرحها قبل از آنکه آبی برای ایران گرم کند آتشی به زیر دیگ کشور پیشنهاد کننده خود می‌دهد که سینه جلو بدهد و بگوید که بله ما هم جزء میوه‌ها هستیم و اااههههممم! ما هم طرح می‌دهیم و در مسائل مهم خاورمیانه و جهان صاحب نظریم. در عین حال همین ده دوازده پیشنهاد هم در زمانی که شورای امنیت به این نتیجه رسید که دیگر قطعنامه دادن فایده‌ای ندارد چماق می‌شود و می‌خورد توی سر ایران که «با شورای امنیت که راه نمی‌آئید، طرحهای مختلف کشورهای جهان را هم که نمی‌پذیرید، پس بگرد تا بگردیم». به دیگر سخن به ما خواهند گفت که «نه تنها به تمام درخواست‌ها و اخطارهای شورای امنیت توجه نکردید بلکه پادرمیانی ریش‌سفیدان را هم رد کردید. اینک فقط یک راه دارید». ایران اگر مایل است که وضعیت بدینسان پیش برود لااقل باید جلوی طرح دادن این و آن را بگیرد تا در آینده چماق اضافه دست جنگ‌افروزان نباشد.

با این احوال هر سه چهار ماهی شاهد یک قطعنامه خواهیم بود (خدای ناکرده). با سه چهار قطعنامه محدود کننده در سال نه تنها رغبت کشورهای مختلف به داد و ستد با ایران به شدت کم می‌شود و هیچکس مایل نخواهد بود در طرحهای بزرگ و پروژه‌های ملی با ایران همکاری مادی و فنی داشته باشد بلکه چنان پرونده سیاهی برای ایران ساخته می‌شود که هرکس دیگری هم که جای جرج بوش یا تونی بلر را گرفت چه بخواهد و چه نخواهد ناچار خواهد شد به همین راه برود. وای به روزی که جرج بوش جمهوری‌خواه با استفاده از سرپیچی ایران از خواست جامعه بین‌المللی تیرهای آماده پرتاب کمان را تا جائی که جا دارند‌ در نفت خیس کند و یک جمهوری‌خواه یا دموکرات تازه نفس دیگر که لکه سیاه عراق را نیز در کارنامه خود ندارد در شروع کار خود راهی نداشته باشد الا شعله‌ور کردن آن تیرها و پرتاب‌شان.

مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Free Blog Counter