پارسال دو تا از همکارانمان که با هم ازدواج کرده بودند عازم مکزیک شدند تا ماه عسلشان را برای دو هفته در سواحل آفتابی مکزیک سپری کنند. روز اولی که از مسافرت آمدند سرکار همگی دورهشان کردیم و هرکس سوالی پرسید. من از تازه داماد پرسیدم «بنظر تو مکزیک چگونه جائی بود؟» و وی پاسخ داد که «چندان کشور زیبائی نیست و کثیف و شلوغ و ناامن است و چنین و چنان میباشد و اگر بخاطر ماه عسل و همسرم نبود هیچگاه به آنجا مسافرت نمیکردم». عروس خانم که این حرفها را شنید با تعجب به شوهر جدید خود گفت که «ولی آنجا که بودیم هرکس که از تو نظرت را راجع به مکزیک میپرسید چند تا جمله مثبت درباره مکزیک میگفتی. حالا این حرفها چیست که میزنی؟» آقا داماد با کمال خونسردی فرمودند «وقتی آدم جائی رفته است نه برای زندگی بلکه به عنوان مهمان و در میان گروهی غریبه است که نمیتواند بد آنجا و آنها را بگوید. ناچار و ناگزیر است از بهبه و چهچه».
یاد ده پانزده سال پیش افتادم که یک بار داشتم برای وصول چک بیمحلی که دست شرکت بود به قزوین میرفتم (آنچه از قزوین میدانید ربطی به من ندارد! تمام مسائل مربوط به ایمنی را رعایت کردهبودم). اتوبوس از دم نیروگاه شهید رجائی عبور میکرد. بغل دستی من یک مهندس کرهای بود که در طرح گسترش نمیدانم چیچی نیروگاه جزء نیروی کار خارجی پیمانکار کرهای بود. با همان انگلیسی دست و پا شکستهمان شروع به صحبت کردیم. وقتی نظرش را درباره ایران پرسیدم خیلی تعریف کرد، بخصوص از غذاهای ایرانی و در نهایت هم گفت که اگر کارش در ایران زیاد طول بکشد بدش نمیآید با ایرانیها وصلت کند!
حرفهای آن همکارمان در ابتدای متن به ناگهان کاخی را که در ذهن داشتم فروریخت. خوب راست میگفت بنده خدا. نمیتوان که برای سیر و سفر یا کار و کسب به کشوری (یا حتی شهری) رفت و بعد به مردم آنجا گفت که مثلا هوای مزخرفی دارند یا غذایشان نیمپخته است یا وول خوردن گاری و عابر و ماشین و موتور در خیابانهای باریک آنجا نشان از پائین بودن سطح شهروندی مردمانش دارد. هرجا که میروید باید تعریف و تمجید کنید تا میزبانتان خوشخوشانش شود و بر عزت مهمان بودنتان بیافزاید. سالها قبل از یکی از مهمانان آلمانی شرکتی که برایش کار میکردم نظرش را درباره حجاب زنان در ایران پرسیدم. در کمال تعجب من گفت «خیلی خوب است، عالی است. یک چیز جدید است که به لطف و ملاحت زنان میافزاید»!
خلاصه هرکس هرچه گفت از تعریف و تمجید مبادا که زود باور کنید. حالا بالاخره اگر کسی واقعا بخواهد از میزبان تعریف و تمجید کند تکلیفش چیست؟
پس نگارش: آیا تا بحال در هیچ کتاب یا مقاله منتشر شده در ایران نظر مخالف یک خارجی درباره شهر یا کشورتان یا مردمان آن را خواندهاید؟ منظورم این است که آیا تابحال دیدهاید که مثلا یک گردشگر یا دیپلمات خارجی بگوید «ایرانیان بیش از حد تعارف میکنند و این در زمان اقامتم در ایران باعث عذاب من بود»؟ یا یک همچین چیزهائی؟ اگر تا کنون ندیدهاید آیا این به این معناست که ما مردم مهره مار داریم و مهرمان به دل همه میافتد؟ چرا ما گر و گر از مملکت خارج میشویم و رحل اقامت در خارج از کشورمان میافکنیم ولی از دیگر کشورهای جهان گر و گر مردم برای اقامت در ایران پشت دیوار سفارت کشورمان از نیمه شب صف نمیکشند؟
http://www.youtube.com/watch?v=mkXdXqHqkds&mode=related&search=