لطفا این تمرین را انجام دهید:
اول) یک جای خلوت در خانه خود گیر بیاورید که بتوانید حدود ده پانزده دقیقه به راحتی تمرکز داشته باشید.
دوم) روی مبل، صندلی، زمین، هرجا و هر جور که راحت هستید بنشینید.
سوم) چشمان خود را ببندید و منفورترین فردی را که می شناسید (سیاسی یا غیر سیاسی، ایرانی یا غیر ایرانی) در ذهن بیاورید مثلا صدام حسین یا جرج بوش یا هر کس که می خواهید را.
چهارم) خوب بر روی این فرد و تاریخچه شناخت تان و نفرت تان از وی تمرکز کنید.
پنجم) برای چند دقیقه این فرد را با دیگر افرادی که از ایشان بدتان می آید مقایسه کنید. مطمئن شوید که وی منفورترین فرد برای شما ست.
ششم) حال مجسم کنید که این فرد (هرکه هست) به مدت سه روز به دست شما سپرده شده تا با وی هر کاری که می خواهید بکنید. توجه داشته باشید که هیچ منع اخلاقی یا شرعی یا عرفی برای شما درباره این شخص وجود ندارد. مجازاتی یا انتقامی هم از جانب ایشان یا خانواده یا طرفداران شان برای شما در نظر گرفته نخواهد شد. در این سه روز شما قانون گذار جهان خود و جهان این فرد هستید. می توانید شکنجه اش کنید، بکشیدش، ببخشیدش، با وی صحبت کنید، دور حیاط خانه از وی کولی بگیرید، صورتش را مثل دلقک ها رنگ کنید و در بازار شهر به نمایشش بگذارید و خلاصه هر کاری که دلتان می خواهد با وی بکنید.
هفتم) روز اول با وی چه می کنید؟ روز دوم چه؟ روز سوم چه؟
هشتم) حال رئوس برنامه های خود برای این فرد را بر روی کاغذ بیاورید.
نهم) من شخصا پس از چند ساعت مجددا این برنامه ها را مرور کردم و حالم از خودم بهم خورد. قبل از مرور دست نوشته خودتان یک نفس عمیق بکشید.
دهم) اگر برنامه های تان پر از تکه تکه کردن و کشتن و سرب مذاب به حلق ریختن و شکنجه جسمی و روحی و از این قبیل است فکری برای خودتان بکنید (من تصمیم گرفتم برای بهبود خودم وبلاگی داشته باشم و در آن مطلب بنویسم بلکه بتوانم منطقی فکر کنم). اگر هم برنامه های تان برای این بخت برگشته انسانی تر است خوشا به سعادت تان. دارید از یکی از بیماری های شایع در میان ایرانیان بهبود می یابید.
حال به این سوالات پاسخ دهید:
یکم) چرا با این بنده خدا دشمن هستید؟
دوم) به چه جرمی می خواهید وی را مجازات کنید؟
سوم) این جرم در کدام محکمه (صلاحیت دار یا غیر صلاحیت دار) به اثبات رسیده؟
چهارم) شما شاکی یا متشاکی هستید یا قاضی و دادستان؟ شاید هم همه اش باهم؟ آیا تنها به قاضی نرفته اید؟
پنجم) نسبت جرم این بابا با مجازاتی که برای وی در نظر گرفته اید همخوانی دارد؟
ششم) قبول که در این سه روز آزادی کامل و بدون باز خواست دارید برای برخورد با این فرد ولی تا چه حد معیارهای قبول شده در ذهن شما مثل دموکراسی، حقوق بشر و امثالهم در تعیین مجازات وی موثر بوده اند؟
هفتم) اگر بخواهید در مجازات وی یک درجه (فقط یک درجه) تخفیف بدهید با وی چه می کنید؟
هشتم) حالا که در ذهن شما این فلک زده به مجازات رسید چه؟ آینده شما پس از این مجازات و حذف یا تنبیه این فرد چگونه بهتر خواهد بود؟
نهم) آیا به این اندیشیده اید که اگر شما مورد نفرت دیگری باشید طرف حق دارد با شما چه بکند؟
دهم) چرا من نگارنده این تست و سوالها را از شما در زمینه «نفرت» پرسیدم در حالی که موضوع آنها می توانست درباره «عشق» باشد؟ یعنی تجسم اینکه کسی را که واقعا دوستش دارید سه روز در اختیار شما می گذاشتند. چرا ما تا این حد به نفرت و مجازات معتقدیم؟