به قدرت رسیدن دموکراتها در هر دو مجلس آمریکا را به هر دو حزب دموکرات و جمهوری خواه تسلیت عرض می کنم. به جمهوری خواهان سر سلامتی می دهم چون که کنترل هر دو مجلس را در آن واحد از دست دادند و از این به بعد دولت جمهوری خواه باید به مجلسین دموکرات پاسخگو باشد. به دموکراتها تسلیت می گویم چون وارث خرابکاری جمهوری خواهان درعراق هستند و باید در کوتاه ترین زمان ممکنه عقلهای شان را روی هم بگذارند و در دو جناح کار را پیش ببرند:
اول رسیدگی به این که اصلا چه شد و چرا آمریکا وارد جنگ با عراق شد در حالی که عراق نه سلاح کشتار جمعی داشت و نه ارتباطی با تروریست ها. باید این مشخص شود که بالاخره چه کسانی به دستگاههای تصمیم گیرنده آمریکا اطلاعات غلط دادند و هنوز دارند برای خودشان بعد چند سال راست راست راه می روند (البته اگر کسی هنوز یادش باشد که بهانه شروع جنگ "صدور دموکراسی" و طرح "خاورمیانه بزرگ" نبود بلکه داشتن سلاحهای کشتار جمعی و نیز همکاری دولت صدام حسین با تروریست ها عنوان می شد. بعدش که هیچ سلاح غیر متعارفی در عراق پیدا نشد و صدام حسین سکولار را نتوانستند با هیچ چسبی به افراطیون اسلام گرا بچسبانند آنوقت هدف جنگ را گسترش دموکراسی اعلام کردند).
دوم اینکه اکنون دموکراتها باید راهی برای خلاصی ارتش آمریکا از عراق بیابند. برای این خلاصی باید عراقی ها بتوانند خود از پس کارهایشان برآیند، پس باید تعلیم شان داد و زیرساختهای ویران شده شان در جنگ با آمریکا و درگیری های داخلی را تا حد قابل قبولی بازسازی و راه اندازی کرد، برای تعلیم عراقی ها و بازسازی خرابی ها باید امنیت برقرار شود ولی امنیت نمی آید مگر ثبات نسبی اقتصادی اول بیاید تا خلائق بجای اینکه در خیابان از سر بیکاری و بدبختی راه بیافتند و هل من مبارز بگویند و هم دیگر را منفجر کنند سرشان گرم زندگی شان باشد. برای ثبات نسبی اقتصادی باید زیرساختهای اقتصادی و اجتماعی را ساخت و خلاصه این دور باطل کلافه کننده اول مرغ یا تخم مرغ را باید متوقف کرد. حالا به چه نحو معلوم نیست. قرار است دموکراتها فرمول آن را بیابند.
دموکراتهای آمریکا از لحاظ جائی که در آن قرار دارند شبیه حماس در فلسطین هستند. حماس هم آنقدر سر و صدا کردند و کوس رسوائی رقیب را از بالای بام به زمین انداختند (به حق و ناحق) که ملت عاصی از دست این، زمام امور را به دست آن دادند. رقیب هم کنار ایستاد و با لبخندی پر از شیطنت زیر لب زمزمه کرد "گر تو بهتر می زنی بستان بزن". آنوقت این نودولتان هم که دیگر نمی توانستند جار و جنجال راه بیاندازند که "باید چنین کرد و چنان" در گرداب مشکلات گرفتار شدند و نه چندان بهتر -وشاید بسیارهم بدتر- از رقیب عمل کردند.
اکنون باید دموکراتها با همکاری بقایای جمهوری خواهان در دولت برنامه خروج آمریکا از عراق را تنظیم کنند،
برنامه ای که اگر بلند مدت باشد به نفرات و بودجه بیشتری نیاز دارد که این خود جان تعداد بیشتری از سربازان آمریکائی را به خطر می اندازد و فشار بیشتری بر مالیات دهندگان آمریکائی وارد خواهد کرد. و اگر خروج کوتاه مدت باشد دیگر هیچکدام از دوستان آمریکا در جهان برروی حمایت و قول حمایت آمریکا از ایشان حساب نخواهند کرد چرا که بر پرونده نه چندان رضایت بخش آمریکا در کره، ویتنام، حمایت از شاه ایران، سومالی، جنگ اول خلیج فارس و افغانستان این بار عراق هم اضافه می شود. توضیح اینکه زمزمه ای است در میان مخالفان آمریکا که آمریکا پشت دوستان خود را خالی می کند و تا آخر کار با متحدانش نمی ایستد. آمریکا باید نشان دهد که این بار تا آخر از کاری که کرده و از متحدانش دفاع می کند. از سوی دیگر خروج سریع آمریکا می تواند باعث سقوط و تجزیه عراق گردد که به بی ثباتی بیشتر خاورمیانه می انجامد (با توجه به نتیجه درگیری اخیر اسرائیل و حزب الله مسلما اسرائیل مایل به وجود چنین بی ثباتی عظیمی زیر گوش خود نیست) ضمن اینکه گروههای تروریست که اکنون سرشان با آمریکا گرم است در خلاء وجود دشمن به سمت اسرائیل متمایل می شوند این بار دلگرم که دیدید ارتش اول جهان را به خاری و ذلت بیرون کردیم.
گندابی که جمهوری خواهان با اشتباه محاسباتی در عراق بوجود آوردند را به سختی دموکراتها و یا خود جمهوری خواهان می توانند سر و سامانی آبرومند بدهند. از فردای روزی که دموکراتها رسما شروع به کار کنند کنتر محبوبیت شان شروع به شماره انداختن می کند، باید مراقب باشند که مثل جمهوری خواهان در عراق به چه کنم چه کنم نیافتند و الا ممکن است در انتخابات ریاست جمهوری که دو سال دیگر از راه خواهد رسید مردم ذله از درماندگی دموکراتها باز یک جمهوری خواه را به کاخ سفید بفرستند.
من مجددا خدمت هر دو حزب تسلیت عرض می کنم.