لايحه تشديد برخورد با انتشار دهندگان تصاوير خصوصي به تازگی و پس از ماجرای خودکشی هنرپیشه ای بر سر این مسائل به
مجلس ارائه شد. داشتن قانونی در این زمینه مبارک است و فرخنده ولی مسئله ای که در اینجا مطرح می شود این است که آیا اصولا در ایران چیزی بنام "حریم خصوصی افراد" داریم یا خیر. طبعا جواب به این سوال مثبت است و شاهد آن هم ضرب المثل "چهاردیواری اختیاری" است. آیا این حریم خصوصی رعایت می شود؟ پاسخ چندان مثبتی نمی توان به این سوال داد.
از دید من که به قضیه "حریم خصوصی افراد" بنگریم با چهار سوال مواجه هستیم:
اول) آیا قائل به وجود حریم خصوصی برای افراد می باشیم؟ در چند دهه اخیر و به لطف تماس با جهان خارج ظاهرا اکثر ما این را قبول داریم که باید چیزی بنام حریم خصوصی وجود داشته باشد.
دوم) افراد در این حریم خصوصی تا چه حد آزاد هستند؟ در میان سوالات مطرح شده در اینجا این یکی را از همه مهمتر می دانم. ما در جامعه ای زندگی می کنیم که دستورات مذهبی و به طبع آن سیاست حکومتی حتی برای رفتن داخل دستشوئی قانون وضع کرده اند. عرف اجتماع و انتظاراتی که اطرافیان تان از شما دارند هم گریبان شما را رها نمی کنند. مسلم است که در چنین محیطی کسی نمی تواند در خلوت خودش آزادانه مثلا آوازی را زمزمه کند مبادا که "غنا" باشد و حرام، مبادا که دیگری که از آنجا می گذرد صدای وی را بشنود و "حالی به حالی" شود که این خود حرام است. در مورد مسائل جنسی که دیگر تقریبا کسی نمی تواند به هیچ عنوان در خلوت تنهائی خود راحت باشد (گمان نمی کنم نیازی به مثال باشد).
از همه اینها گذشته چیزی در وجود ما هست که مدام دارد با بهره گیری از امکانات فکری و عاطفی وجود ما خود ما را "می پاید" و به بالاتری ها که باز هم جزء دیگری از وجود ما است گزارش می دهد. اینگونه است که مثلا اگر دخترخانمی در اتاقش بخواهد بخندد، یا با نیروی بازدارنده ای که از درون می آید مواجه می شود و یا پس از خندیدن دچار عذاب وجدان می گردد (اینها را محض مثال عرض کردم که در مثال مناقشه نیست).
خلاصه آنکه در حریم خصوصی خود نیز احساس آزادی و آرامش نداریم.
سوم) حد انبساط حریم خصوصی افراد تا کجاست؟ من تا کجا می توانم بگویم "این حریم خصوصی من است و به دیگران مربوط نیست" ؟ مثال:
- آقا ببخشید شما ماشین تان را جلوی در گاراژ ما پارک کرده اید.
- خوب که چی؟ کردم که کردم، کوچه است دیگر، نخریدی اش که، ماشینم را هرکجا که دلم خواست پارک می کنم.
چگونه باید برای مردم این را تفهیم کرد که حد حریم خصوصی شان، دیوارهای حریم خصوصی دیگران است؟ مثال دیگر:
- ببخشید می شود اون موسیقی تان را کمی کوتاه کنید؟
- نخیر نمی شود، چهار دیواری است و اختیاری.
چهارم) برخورد قانون با پدیده حریم خصوصی افراد چیست؟ همه ما شنیده ایم و بعضا دیده ایم هجوم ماموران قانون به درون خانه و زندگی دیگران و حریم شخصی شان بدون حکم قاضی و دادگاه را. بسیار از ما به هنگامی که داشته ایم با نامزدمان قدم می زده ایم یا روی نیمکت پارکی مشغول گپ زدن بوده ایم سر و کارمان با نیروی انتظامی و بگیر و ببند و سین جیم افتاده. شخصا یک بار ایست بازرسی نیمه شب ها در اواخر دهه شصت من و تعدادی از دوستان را که داشتیم از عروسی دوست دیگری می آمدیم از ماشین پائین آورد و مورد تفتیش بدنی قرار داد. آیا قانون کشورمان چیزی بنام حریم خصوصی می شناسد؟ خیر، چرا که در آن حریم خصوصی ممکن است مسائل ضد اخلاق اجتماعی، مسائل مربوط به مواد مخدر، یا حتی سرنگونی نظام و توطئه منزل داشته باشند.
مطرح شدن "برخورد با انتشار دهندگان تصاوير خصوصي افراد" می تواند سرآغازی باشد برای اینکه چیزی بنام "حریم خصوصی" در قانون تعریف شود و حدود وثغور رابطه افراد دیگر منجمله مامورین قانون با آن روشن گردد.
نوشتهایت خیلی منطقی و گیراست میخواستم اجازه بگیرم برای گذاشتن لینک بلاگت