نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
آیا اسرائیل می تواند مسابقه را با امتیاز ببرد؟
برنده این جنگ که بود؟ شاید همه و شاید هیچ کس. واقعیت این است که درجنگ هائی که پس از جنگ جهانی دوم روی داده تقریبا هیچ یک از طرفین جنگ به پیروزی قطعی دست نیافته و موفق به سرنگونی دولت متخاصم و یا اشغال کامل کشور نشده اند (به قید تقریبا که در اول جمله آوردم دقت شود). حتی در عراق هم موج حملات علیه نیروهای آمریکائی و رسیدن کشور به لبه یک جنگ داخلی پیروز بودن نهائی قوای آمریکا را زیر سوال برده است.

این عدم دستیابی به پیروزی قطعی در زمان ما باعث این شده که هر طرف جنگ در بوق های خودش که تنها به گوش اعوان و انصار خود می رسد بخواند که "بله، دیدید که چه شد؟ ما پیروز میدان ازجنگ بدر آمدیم". اکنون آنچه که در جنگها ارزش دارد "پیروزی نسبی" است، شبیه چیزی که در مسابقات بکس می بینیم، بردن حریف با امتیاز و نه با ناک اوت کردن وی.

از دو طرف درگیر در جنگ، حزب الله امتیاز بیشتری تا کنون گرفته (سی و سه چهار روز در برابر قدرتمند ترین ارتش منطقه ایستاده بدون اینکه در توان ظاهری آن یعنی راکت اندازی خللی حاصل شده باشد، برای بار دوم ارتش اسرائیل را از خاک لبنان بیرون کرده). اسرائیل اما تا کنون به هیچ کدام از اهداف از پیش اظهار شده اش نرسیده (تا رودخانه لتانی پیش رفته ولی نتوانسته جلوی راکت اندازی دشمن را بگیرد که در روز آخر دویست و پنجاه تای آنها به سمت اسرائیل پرتاب شد، دو سربازش هنوز اسیر هستند، حزب الله هنوز خلع سلاح نشده).

تنها در صورتی که در کوتاه مدت یا دراز مدت حزب الله خلع سلاح بشود و دو سرباز اسرائیلی آزاد شوند است که اسرائیل می تواند ادعا کند که این جنگ برایش فایده داشت (اگرچه در رینگ بکس حریف امتیاز بیشتری گرفت، ولی در خارج باشگاه و در پیاده رو به دلیل صدمات وارده از ضربه های درون رینگ نقش زمین شد!).

حال ببینیم امکان خلع سلاح شدن و سپس ریشه کن شدن حزب الله لبنان چقدر است. بنا به گفته مقامات اسرائیلی، حزب الله چیزی در حدود یازده هزار راکت و موشک را در شروع جنگ در زاغه های مهمات خود داشت (بگذریم از اینکه اسرائیلی ها از کجا می دانستند و گردآوری این همه مهمات و تجهیزات و آموزش های لازمه که یک شبه انجام نشده و مسلما اسرائیل در طول زمان مسلح شدن حزب الله قضایا را زیر نظر داشته ولی هیچ کاری انجام نداده تا یازده هزار راکت و موشک روی هم در منطقه تل انبار شوند) از این مقدار، چیزی حدود نصف آن یا استفاده شد و یا نابود گشت.
سوال اصلی این است که چه کسی از نظر قدرت نظامی امکان این را دارد که با گروهی شبه نظامی که هنوز چهار تا پنج هزار راکت و موشک (فقط، بقیه تسلیحات و تجهیزات را کسی نمی داند و یا می داند و صدایش را در نمی آورد) در انبارهای مهمات خود دارد سرشاخ شده و این مهمات را از دست آنان درآورد؟ در ضمن آن همه سرباز و پرسنل و حقوق بگیر حزب الله را قرار است چه کسی خلع سلاح کند؟ سلاح از یک هفت تیر کوچک در دست یک طرفدار معنا می شود تا بگیر و برو جلو. آیا در بلبشوئی جنوب لبنان می توان سلاح را از تک تک افراد جمع آوری کرد؟ چگونه؟ در ضمن آن سپاه حافظ صلح پانزده هزار نفری که اکثرا از ارتش لبنان هستند آیا در دراز مدت با حزب الله همدردی نخواهند کرد و به سمت آن گرایش پیدا نخواهند نمود؟ چه تضمینی هست؟ آیا می توان سپاه حافظ صلحی از کشورهای بی طرف دنیا (مثلا فرانسه) آماده کرد که تعداد نفرات کافی برای کنترل جنوب لبنان داشته باشد؟ خرج آنها را که می دهد؟ اگر بی طرف نماندند چه؟ اگر با استناد به "حق تیر" هم با اسرائیل درگیر شدند و هم با حزب الله چه؟ هر دوطرف ثابت کرده اند که در جنگ برای نیروهای بی طرف حافظ صلح سازمان ملل پشیزی ارزش قائل نیستند.

یادمان باشد که اسرائیل دولتی است که با دموکراسی اداره می شود و این پاشنه آشیل آن است. به ازای هر سربازی که از دست می دهد و یا اشتباهی که در جنگ می کند باید به نمایندگان ملتش حساب و کتاب پس بدهد. اکنون صحبت از بررسی جنگ در اسرائیل است. نفس همین بررسی ها می تواند به مخالفانش خوراک تبلیغاتی خوب و مناسبی برساند. اسرائیل حاضر نیست و در شرایطی نیست که برای جنگ با حزب الله متحمل تلفات انسانی شود. از سوی دیگر حزب الله هم این را خوب می داند و از این نقطه ضعف اسرائیل نهایت استفاده را می برد. نه اسرائیل، نه فرانسه و نه هیچ کشور دیگری مایل به تکرار تجربه دهه هفتاد آمریکا در ویتنام و دهه اول قرن بیست و یکم در عراق نیستند. نمیخواهند که ارتش منظم خود را با قوای شبه نظامی دشمن درگیر کنند. کشورهائی که بین حزب الله و اسرائیل خواهند ایستاد تمایل به این دارند که مطمئن بشوند که خطری افراد حافظ صلح شان را تهدید نمی کند. حال گرفتن این تضمین از دو طرف مخاصمه چقدر طول می کشد نمی دانم. آیا اصلا ممکن است گرفتن چنین تضمینی؟

از سوی دیگر دولت لبنان دولتی ضعیف و شکننده است که علیرغم پشتیبانی آمریکا از آن به سختی می توانست در جنوب لبنان باعث و بانی کاری گردد. صبح روز آتش بس، ماموران حزب الله در مکان هائی که بمباران شده بودند در حال تخمین صدمات وارده و صحبت با ساکنان محلی و دادن اطمینان به مردم برای بدست آوردن آنچه که از دست شان رفته بودند و مقامات ارشد حزب الله قول باز سازی و چنین و چنان (به پشتوانه دلارهای نفتی ایران لابد که کسی از میان آن مردم شور بخت لبنان نمی پرسد که آخر با کدام پول؟ آسمان که به سرت گنج نباریده که قول بازسازی نصف کشور را می دهی. خزانه غیبت همان پول مردم بی نوای ایران است که باید خرج امثال زلزله زدگان بم گردد که هنوز در چادر ساکن هستند) به مردم بدبخت می دهند. دولت لبنان کجاست؟ دولت لبنان فعلا درحال آماده سازی و اعزام پانزده هزار نیرو به جنوب کشور است که با "جانم و قربانم" و با "عزیز دلم آن کلاشنیکوف را بده به من، اخه و تخه!" نیروی جنگی حزب الله را مهار کند. اسرائیل هم که خاک منطقه را به توبره کشیده واز سر پل ها و جاده ها و بناهای ساختاری جامعه هم نگذشته. حال دولت لبنان بخواهد که بازسازی را هم شروع کند هیچ امکان دستیابی فیزیکی به جنوب کشورش را به این زودی ندارد. اگر تا کنون مردم جنوب لبنان دو دولت داشتند یکی در بیروت که فقط امواج تلویزیونی اش به آنان می رسید و یکی حزب الله که به امور زندگانی روزمره آنان می رسید، اکنون که پس از یک ماه بمب و موشک و خرابی و مرگ و آوارگی چشم باز می کنند تنها حزب الله را بالای سر خود می بینند. اسرائیل با فلج کردن دولت مرکزی لبنان و نابودی زیر ساخت های کشور، امتیاز بسیار بزرگ و شیرینی را به حزب الله داد.

آیا امکان دارد که با مذاکرات دیپلوماتیک کاری کرد که نصرالله و گروهش خلع سلاح شوند ویا حداقل کاری به کار اسرائیل نداشته باشند؟ مقامات آمریکا از حزب الله به عنوان دولت در دولت نام می برند. با این جنگ معلوم شد که ظاهرا دولتش از دولت مرکزی قوی تر بوده (حداقل در زمینه نظامی و مالی). برای مذاکره دیپلوماتیک باید امتیاز داد و امتیاز گرفت، چک و چانه زد. اولا چه کس یا کسانی به نمایندگی از جانب آمریکا و اسرائیل قرار است با این گروه که گروهی تروریستی می خوانندش مذاکره کنند ویا به طور غیر مستقیم در مذاکرات حاضر باشند؟ آیا این مقدمه ای نخواهد شد که بتوان با دیگر گروههای تروریستی هم مذاکراتی کرد؟ دوما کشورها ویا گروههائی که طرف مذاکره هستند چه امتیازی می خواهند ویا می توانند بدهند تا حزب الله برگ برنده اش (قدرت نظامی اش) را به زمین بگذارد و در بهترین حالت وارد بازی های سیاسی لبنان گردد؟ سوما آیا کشورهای عرب مخالف حزب الله آن توان را دارند که با توجه به وجه ضد اسرائیلی حزب الله و دو پیروزی ظاهری اش در پس زدن ارتش اسرائیل، فشار افکارعمومی داخلی خود را نا دیده بگیرند و حزب الله را وادار به زمین گذاشتن سلاح کنند؟ چهارم اینکه ایران و سوریه که سالها برای پروار کردن حزب الله از هیچ چیز دریغ نکرده اند آیا زیر بار آن می روند که نصرالله خلع سلاح شود؟

می بینیم که با مذاکرات بسیار پیچیده ای سروکار داریم که ممکن است ماه ها و سالها به درازا بکشد، در این میان هم حزب الله و هم اسرائیل مجددا به تجهیز و باز سازی خود خواهند پرداخت و هنوز مذاکرات به نتیجه نرسیده یکی از دوطرف بهانه ای می یابد و با دیگری سرشاخ می شود.

ضمنا یادمان نرود که صلح در مرزهای اسرائیل با همسایگانش بسیار شکننده است. هرکس که به غرض و مرضی آلوده باشد می تواند با چند موشک و خمپاره شعله های جنگ را در منطقه بیافروزد. کافی است که یکی از دو طرف درگیر در مذاکرات احساس غبن کند و فردای آن روز است که می بینیم آتشی زیر دمب دیگری افروخته شده. فعلا که گمان نمی برم نه قدرت نظامی و نه قدرت دیپلوماتیک بتواند گروه نصرالله را وادار به زمین گذاشتن سلاح کند. این است که می گویم اسرائیل این جنگ را واگذار کرده است. از اسرائیل بعید بود که همان اشتباه آمریکا در عراق را همزمان با آمریکا تکرار کند.












مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Free Blog Counter