نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
یونیفیلستان
آیا فرانسه کار بدی کرد که زیر حرف خود برای ارسال چند هزار نیروی حافظ صلح زد؟
اصلا و ابدا. از ابتدا هم معلوم بود که هیچ کشور غربی حاضر به این نخواهد شد که هزاران تن از شهروندانش در جائی مستقر باشند که هر آن احتمال رسیدن آسیب جدی جانی به آنها وجود دارد. هم حزب الله و هم اسرائیل در طول حیات خود نشان داده اند که نه برای سازمان ملل و نه برای مرزبانان و صلح بانان آن احترام و اهمیتی قائل نیستند و هر دو حاضرند به بهانه های واهی "دفاع مشروع از خود" هرگونه که صلاح دیدند با نیروهای حافظ صلح رفتار کنند. فرانسه نمی تواند هزاران نفر را بین این دو گروه وحشی مستقر کند، استقراری که با ماموریت های پیشین سازمان ملل تفاوت کلی دارد و آن داشتن حق تیر است. سربازی (ماموری) که به کار حافظ صلح بودن گمارده می گردد باید بداند داشتن حق تیر یعنی چه. داشتن حق درگیری مستقیم مستلزم وجود قوانینی برای آن است.
پس ابتدا باید قوانین "حق درگیری" یا "حق تیر" معلوم باشد، ناظر بر این حق نیز باید معین گردد (چه کسی تائید می کند که از این حق به جای خود استفاده شده؟) که این خود نیازمند مدتها مدید بحث و رای گیری و تبادل نظر است.
سپس باید این مسئله حل شود که اگر این دو گروه وحشی حزب الله و اسرائیل با یکدیگر سرشاخ شدند و در این میان جان مثلا پنجاه سرباز فرانسوی از بین رفت چه کسی جوابگوست. یادمان باشد که اسرائیل تمام جنایاتی را که تا کنون مرتکب شده تحت لوای "دفاع مشروع از خود" بوده و اصلا لزومی به پاسخ گوئی به کسی نمی بیند و هرچه می خواهد دل تنگش می کند، حزب الله هم که افعی هفت سری است از هفت دولت آزاد و اصلا گروهی نیست که سر و ته آن معلوم باشد که بتوان یقه آن را گرفت.
اگر برای آن سرباز جهان اولی خطری پیش بیاید و مثلا پنجاه نفر از ایشان در اثر حمله این دو گروه متخاصم کشته شوند ملت فرانسه با دولت خود چنان کاری خواهند کرد که تک تک اعضای دولت به حال و روز آن کشته ها غبطه بخورند.
می ماند کشورهای مسلمانی مثل اندونزی که در صورت یک درگیری منطقه ای یا جامع، گمان نمی کنم طرف اسرائیل را بگیرند و یا بی طرف بمانند و کشورهائی پاپتی مثل نپال و بنگلادش که به امید نمدی برای کلاه شان از آن سر دنیا دست به خطر می زنند. حال این نیروهای نیمه گرسنه نا کارآمد چگونه می توانند سر منشاء خیری شوند معلوم نیست.
آری متاسفانه کشورهای جهان اول که امکان انجام کاری را دارند برایشان هر شهروندی که خون از دماغش بیاید مهم است و باید بر روی ریسک آن خوب فکر کرد، کشورهای درجه دو و سه جهان هم اگر طبیب بودند سر خود دوا می کردند که هر روز با شورشی و تقاضای استقلالی در فلان جزیره پنج کیلومتر مربعی خود روبرو نباشند. اینان خود به نیروی حافظ صلح نیاز دارند.
از سوی دیگر این نیروهای حائل قرار است چه مدت در منطقه بمانند؟ گمانم که اینان می آیند و آنقدر می مانند تا حزب الله خلع سلاح شود و اسرائیل زمین های لبنان را پس بدهد و کشورهای عرب روابط خود را با اسرائیل عادی کنند و مردم عرب برای رفتن به سر کار خود بجای دوچرخه از اتومبیل استفاده کنند و گاوهای اسرائیلی لب مرز موقع نوشخوار ماقه نکشند و پادشاه برونئی قول بدهد که بر سر مزار یاسر عرفات ادای احترام کند و تعالیم صهیونیسم در دبستانهای سراسر جهان تدریس شود و هزاران "تا" و "اما" و "اگر" دیگر که هر کدام که گوشه اش پریده باشد بهانه می شود برای به آتش کشیدن قیصریه.
حضوراین نیروهای حافظ صلح هم به مرور جزئی از در و دیوار جنوب لبنان می گردد که تا کنون هم سی چهل سالی تاریخ زندگی در منطقه را دارند ، کم کم با مردم دوطرف مرز دوست می شوند و سپس با ایشان وصلت می کنند، فرزندان ایشان نیز در همانجا به دنیا می آیند و رشد می کنند و در برابر سوال "کجائی هستی؟" تا چند دهه دندان روی جگر می گذارند و هیچ نمی گویند که وطنی ندارند. دست آخر هم اختیار از دست می نهند و اعلام استقلال می کنند در مناطق جنوبی لبنان و شمال اسرائیل که بله ما هفتاد هشتاد سال است که پدران مان در این دیار زندگی کرده و به خاک رفته اند پس حق ماست داشتن پرچمی از خود و نظامی و پارلمانی و قس علیهذا. آن وقت اینان با همسایه شمالی (لبنان) و همسایه جنوبی (اسرائیل) سرشاخ می شوند و جنگ و خون و خون ریزی و تغییر مرز و موشک و راکت پراندن و سرباز از این و آن دزدیدن و بمب گذاشتن و حق دفاع مسلم داشتن و برای خود در منطقه تاریخ تراشیدن و خلاصه جنگ مقدس کردن. اینان نیز خود می شوند جزء مدعیان زد و خورد. چند صباحی دیگر نیز از دل همین ها گروه های دیگری به در می آیند و خلاصه داستان به همین روال پیش می رود.
آیندگان در میان خرابه های باستانی شهر ما هارددیسک کامپیوتر من را خواهند یافت و آنگاه انگشت به دهان خواهند ماند که چگونه فردی توانسته اینگونه بوجود آمدن کشور " یونیفیلستان" را پیش بینی کند، آنهم هفتاد هشتاد سال پیش از آن ودر زمانی که هنوز دو ملت باستانی! اسرائیل و حزب الله داشته اند بر سرو روی یکدیگر چماق می زده اند!!!
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Free Blog Counter