نگاهی دیگر، نگاه ما
خیلی وقتها در زندگی لازم است که از نگاهی دیگر به قضایا بنگریم، از زاویه‌ای جدید. نگاه ما باید نگاهی دیگر بشود و نگاهی دیگر نگاه ما
شرطی نوع چندم؟
دیروز دوستی می گفت آنچه درباره جنگ لبنان نگاشته ای از مدار انصاف و حقیقت به دور است و این دور از مناقشه را نیز اسرائیل برده است.
راستش فکر می کنم که آن دسته از دوستانی که چنین نظری دارند در حین بیان اینکه چرا بر این باور هستند کلمه "اگر" را برای آینده این کشمکش زیاد به کار می برند. پیروزی در یک جنگ، حتی اگر نسبی باشد با "اگر" چندان جور در نمی آید.
محور اصلی بحث این دوستان عزیز این است که اگر حزب الله خلع سلاح شود و اگر نیروهای حافظ صلح در جنوب لبنان مستقر گردند و اگر جامعه جهانی چنین کند و اگر آمریکا چنان نماید آنگاه می توان گفت که اسرائیل به پیروزی نسبی رسیده.
"اگر" را می توان برای گذشته و آینده هر مناقشه ای در طول تاریخ بشریت به کار برد. اگر فلان شاه حواسش به بهمان گروه لشگرش بود، اگر هیتلر به روسیه لشگر نمی کشید، اگر آمریکا بتواند طالبان را ریشه کن کند، و هزاران "اگر" دیگر. این بسیار پسندیده است که آنچه در خاور میانه می گذرد را همواره از چند زاویه دید و مورد بررسی قرار داد ولی باید سعی کرد و دید که این "اگر" ها تا چه حد به واقعیات زندگی نزدیک هستند.
فکر نمی کنم که این "اگر" ها این دفعه به جائی برسد. فعلا که اثری از آثار نیروی نظامی حزب الله در جاهائی که ارتش لبنان وارد شده نیست و این خود بسیار نگران کننده است که آن همه آدم و آن همه مهمات و اسلحه چگونه غیب شدند. خلع سلاح کردن این جریان کاری نیست که با "اگر" بشود انجامش داد.
مطلب را به بالاترین بفرستید: Balatarin

Free Blog Counter